صفحه ٥٨

که اجزاء اين مثلث به هم گره خورده‌اند و هركدام مكمل و لازمه‌ي ديگري هستند. سه واقعيت‌اند با يک حقيقت. اگر آن حقيقت بر قلب پيامبر خدا(صلی الله علیه و آله) نازل شود، اسمش مي‌شود شريعت الهي؛ همان حقيقت وقتي در كلّ عالم جلوه كند، اسمش نظام تكوين مي‌شود؛ كه همان عالَم وجود است و همان حقيقت وقتي در بنيان انسان جلوه كند اسمش مي‌شود فطرت؛ در حالي‌که همه داراي يک حقيقت‌اند که در ظروف مختلف ظهور کرده‌است. مثل نور بي‌رنگي که به شيشه‌هاي رنگين برخورد کند و به رنگ همان شيشه‌ها در آيد و ظهور نمايد.
  اگر متوجه نکته‌ي فوق باشيد و بدانيد «عالَم هستي» و «جان انسان» و «دين خدا» همه از خدا صادر شده و همه داراي يک حقيقت مي‌باشند، مي‌فهميم انسان‌ها تنها وقتي در سلامت روحي و جسمي به‌سر مي‌برند که در عالمي که خداوند خلق کرده، از طريق عمل به شريعت، به فطرت خود جواب مثبت دهند و از اين طريق با عالَم تكوين و جهان هستي هماهنگ شوند.
  همه معتقديم عالَم، مخلوق خداوند است و داراي استعدادها و ظرفيت‌هاي خاصي است که اگر ما بر اساس دين خداوند در عالم زندگي کنيم آن ظرفيت‌ها در اختيار انسان قرار مي‌گيرند و اگر انسان‌ها با قوانين شريعت الهي- كه قوانين حق است- در عالم زندگي كنند، در واقع هماهنگ با جهان هستي زندگي كرده‌اند و در اين حالت جهان و قواي عالم با تمام امکانات و استعدادهايش در اختيار آن‌ها است. چنين آدم‌هايي كاري نمي‌كنند كه نظام عالم هستي با آن‌ها درگير شود و آن‌ها از رسيدن به