صفحه ١٣

برود ولي شما هميشه هستيد، حتي اگر بدنتان بپوسد و از بين برود، شما خودتان هميشه با بدني مناسبِ عالم برزخ و عالم قيامت هستيد. حال اين سؤال مطرح مي‌شود که: چه کنيم تا در برزخ و قيامت بتوانيم راحت باشيم و دچار پريشاني و پشيماني نگرديم.
  تا به حال انديشيده‌ايد، چرا بعضي از افراد نيمي از عمرشان در پريشاني و نيم ديگر در پشيماني مي‌گذرد؟ مولوي خطاب به آن‌ها مي‌گويد:
   نيمِ عمرت در پريشاني رود         نيمِ ديگر در پشيماني رود

  انسان‌هايي که راهي صحيح و مطمئن براي زندگي در اين دنيا پيدا نکنند، نيمي از عمرشان در پريشاني و اضطراب مي‌گذرد که چه کاري صحيح است و بايد انجام داد و چه کاري نادرست است و بايد از آن فاصله گرفت؟ چه تصميمي بگيريم که نتيجه‌بخش باشد، کجا سرمايه‌گذاري کنيم، چگونه خرج کنيم که درست خرج کرده باشيم؟ با چه کسي رفيق شويم؟ کجا برويم؟ و هزار چه‌کنم، چه‌کنم ديگر، همه‌ي اين‌ها باعث مي‌شود که پيوسته مضطرب باشيم. در مدت 25، 30 و 40 سال با تمام انرژي تلاش مي‌کنيم و يک سلسله فعاليت‌هايي انجام مي‌دهيم، اما بعد از ارزيابي آن سال‌ها به اين نتيجه مي‌رسيم که چقدر اشتباه کرده‌ايم، اين‌جاست که اظهار پشيماني مي‌کنيم؛ و در بازخواني گذشته‌ي خود مي‌گوييم: اگر اين کار را انجام نمي‌داديم بهتر بود و اگر آن کار را مي‌کرديم چقدر خوب بود و با زير سؤال‌بردن گذشته‌ي خود نه‌تنها از گذشته‌ي خود ناراضي هستيم از همين حالاي خود نيز ناراحتيم و گذشته‌ي غلط‌مان چون سايه‌اي، امروزمان را نيز تاريک مي‌کند.