صفحه ١٠٧

امکان ادامه‌ي حيات ندارد، معلوم است که خوشحال مي‌شوند و لذا در روز عاشورا فرمود: «ثُمَ  ايْمُ اللَّهِ لَا تَلْبَثُونَ بَعْدَهَا إِلَّا كَرَيْثِ مَا يُرْكَبُ الْفَرَسُ حَتَّى تَدُورَ بِكُمْ دَوْرَ الرَّحَى وَ تَقْلَقُ بِكُمْ قَلَقَ الْمِحْوَرِ عَهْدٌ عَهِدَهُ إِلَيَّ أَبِي عَنْ جَدِّي فَأَجْمِعُوا أَمْرَكُمْ وَ شُرَكاءَكُمْ ثُمَّ لا يَكُنْ أَمْرُكُمْ عَلَيْكُمْ غُمَّةً ثُمَّ اقْضُوا إِلَيَّ وَ لا تُنْظِرُونِ إِنِّي تَوَكَّلْتُ عَلَى اللَّهِ رَبِّي وَ رَبِّكُمْ ما مِنْ دَابَّةٍ إِلَّا هُوَ آخِذٌ بِناصِيَتِها إِنَّ رَبِّي عَلى  صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ37 اللَّهُمَّ احْبِسْ عَنْهُمْ قَطْرَ السَّمَاءِ وَ ابْعَثْ عَلَيْهِمْ سِنِينَ كَسِنِي يُوسُفَ وَ سَلِّطْ عَلَيْهِمْ غُلَامَ ثَقِيفٍ فَيَسُومَهُمْ كَأْساً مُصَبَّرَةً- فَإِنَّهُمْ كَذَّبُونَا وَ خَذَلُونَا وَ أَنْتَ رَبُّنَا عَلَيْكَ تَوَكَّلْنا وَ إِلَيْكَ أَنَبْنا وَ إِلَيْكَ الْمَصِيرُ.»(38) به خدا قسم كه به شما مهلتى چون مهلت سوارشدن يک اسب بيش‌تر ندهند تا آن كه آسياب زمان شما را در زير چرخش خرد و ريز كند. آرى اين عهدى است از پدرم و از جدّم، پس كارتان را با شركايتان جمع كنيد تا بعد از آن بر شما اندوهى نباشد آن گاه به من تاخته و مهلت ندهيد، من بر خدا که پروردگار من و شما است توکل مي‌کنم و هيچ جنبده‌اي نيست مگر آن‌که او پيشاني آن را در دست دارد، پروردگار من بر صراط مستقيم است. خداوندا! باران آسمان را از اينان دريغ فرما و به قحطى اى چون قحطى زمان يوسف اينان را مبتلا فرما، خداوندا ! غلام ثقيف - حجاج‌بن‌يوسف- را بر آنان مسلّط فرما تا جام آكنده از بلا و ظلم (ذلت و خوارى) را به اين‌ها بچشاند، چرا که آنان ما را تكذيب كرده