صفحه ٩٢

احساس پيروزي آن حضرت را بشناسيم که متوجه حضور فرهنگ نفاقي باشيم که درآن زمان سراسر جهان اسلام را فرا گرفته بود، به طوري که پست‌ترينِ افراد جزيرة‌العرب مثل يزيد، بدون هيچ ارادتي به اسلام، ولي با شعارهاي اسلامي شخصيت‌هاي خبيثي را بر مردم تحميل کرده بود و کارها طوري جلو مي‌رفت که از اسلام هيچ چيزي نمي‌ماند و امام حسین علیه السلام اين پرده‌ي نفاق را مي‌شناسند و پاره مي‌کنند. خود حضرت در ترسيم شرايط پيش آمده مي‌گويند: «النَّاسُ عَبِيدُ الدُّنْيَا وَ الدِّينُ لَعِقٌ عَلَى أَلْسِنَتِهِمْ يَحُوطُونَهُ مَا دَرَّتْ مَعَايِشُهُمْ فَإِذَا مُحِّصُوا بِالْبَلَاءِ قَلَّ الدَّيَّانُونَ»(17) مردم بنده‌ي دنيا مي‌باشند و دين در حدّ لعابي است بر روي زبانشان، تا آن موقعى ديندار هستند كه معيشت آنان تأمين شود، اما وقتى به‌وسيله‌ي بلاء مورد آزمايش قرار بگيرند دين‌داران قليل و اندك خواهند بود.
  هر اندازه عميق‌تر متوجه عمق نفاق آن زمان شويم، به همان اندازه بهتر متوجه پيروزي و راز خوشحالي حضرت علیه السلام مي‌گرديم.
  مشکل نفاق آن است که در باطن، تمام گرايش‌هاي پست کافران را دارد ولي مدعي اسلاميت است و نه ‌تنها براي مسلمانان ارزش واقعي قائل نيست، بلکه از آن‌ها کينه‌ها در دل دارد. در همين رابطه خداوند مي‌فرمايند: «أَمْ حَسِبَ الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِم مَّرَضٌ أَن لَّن يُخْرِجَ اللَّهُ أَضْغَانَهُمْ»؛(18) آيا آن مسلمانان ضعيف‌الايمان که در قلب‌هايشان نسبت به