صفحه ٧٨

است نجات از شهادتِ خود و يارانشان را از خدا نمي‌خواستند، چون باز همان شب تأکيد کردند فردا همه شهيد مي‌شوند و هرکس مي‌خواهد شهيد نشود از سياهي شب استفاده کند و برود. پس چه چيزي نياز داشتند كه آن شب از خدا مي‌خواستند به حضرت مرحمت کند؟ از خوشحالي و خنده‌ي در قتلگاه معلوم است كه آن چيز را به دست آوردند و از اميدواري حضرت در عصر عاشورا معلوم است کارها آن طور که مي‌خواسته‌اند جلو می رود و از موفقيتي كه خدا به ايشان عطا كرده است راضي و خوشحال‌اند.
  حضرت از خدا مي‌خواستند صحنه‌ي شهادت خود را به همان شکل که انجام شد، خودشان مديريت کنند تا بتوانند آن برنامه‌اي كه به عهده دارند را به زيباترين شكل انجام بدهند، خداوند از طريق پيامبرش خبر داد اي حسين: «اِنَّ اللهَ قَدْ شاءَ اَنْ يرَاکَ قَتيلاً»؛(8) خدا مي‌خواهد تو را شهيد ببيند و حضرت هم قبول كردند، منتها مي‌دانستند اين شهيدشدن شهيدشدني است در راستاي آنچه حضرت در پي آن بودند که عبارت باشد از برگرداندن جامعه به سيره‌ي جدّشان رسول خدا صلی الله علیه و آله . به ايشان خبر دادند راه‌کار تو چنين است و اگر مي‌خواهي موفق شوي شهادت را جزء برنامه‌ات بگذار، همان‌طور که رسول خدا صلی الله علیه و آله از طرف خدا به همه انسان‌ها خبر دادند «قُولُوا لَا اِلهَ اِلاّ اللّه تُفْلِحُوا»؛ اگر مي‌خواهيد رستگار شويد بايد منطق شما توحيد شود. حال در مورد هدف خاص حضرت سيدالشهداء علیه السلام که برگرداندن جامعه به سيره‌ي جدّشان است، رسول