عنوان مثال اگر يک دولت با شعار تنشزدائي باب مذاکره با آمريکا را باز کند ولي اصالت را به فرهنگ غرب بدهد، تسليم اهدافي ميشود که آمريکا برايش ترسيم ميکند. ولي اگر باب مذاکره با آمريکا را باز کند تا بدون آنکه مرعوب فکر و فرهنگ غرب شود، حقوق ملت را از آن بگيرد، تسليم اهداف آمريکا نميشود و اين دو، با دو رويکرد يک شعار ميدهند ولي دو نتيجه به دنبال دارد. مثل رويکرد به خصوصيسازي و انداختن ثروت ملت در دست سرمايهداران و رويکرد به خصوصيسازي براي آن که مردم - به جاي ادارات دولتي- سرنوشت خود را در دست بگيرند، که با يک شعار دو رويکرد را دنبال ميکنند.
مسلّم هر اندازه که انسانها مؤمن و متدين باشند به همان اندازه امور اقتصادي و اجتماعي آنها در سامان بهتري است ولي اين به آن معني نيست که ايمان براي رونق اقتصاد است و در اين راستا به اقتصاد اصالت دهيم.
ما را براي قيامت آفريدهاند، چه بخواهيم و چه نخواهيم و لذا نبايد همهي همّت خود را صرف امور دنيايي كنيم وگرنه هم دنيا را از دست ميدهيم و هم منزل اصلي خود، يعني قيامت را. پس واي اگر نسبت به معنويّات حسّاس نباشيم، واي اگر بخواهيم با اهداف دنيايي به مقصد برسيم، واي اگر الفاظ و شعارهايمان ديني باشد ولي در جهت دنيا و دنياداري بهکار روند. نتيجهاش اين ميشود كه چيزي نميگذرد يزيد، اميرالمؤمنينِ جامعهي اسلامي خواهد شد و متأسفانه همه بهجز اهلالبيت علیهم السلام تحمّل كردند که يزيدِ ميمونبازِ مشروب خوارِ تحتتأثيرِ
راز شادي امام حسین علیه السلام در قتلگاه
چه شد که کار به قتل امام حسین علیه السلام کشيده شد