صفحه ٣٩

براي امور جامعه نيازمند انساني هستند که با عالم قدس و معنويت ارتباطي خاص دارد.
   نظام سرمايه‌داري با تکيه بر ليبرال دموکراسي، گمان کرد با کار و توليد مي‌تواند امور جامعه را سر و سامان دهد و جايي براي رهنمودهاي انبياي الهي در مناسبات اقتصادي و اجتماعي قائل نبود و نه تنها معنويت را به چيزي نگرفت، بلکه روحيه‌ي کينه‌ورزي با امور معنوي را تقويت نمود و درنتيجه بشر را امروز با بحراني اين‌چنين سهمگين روبه‌رو کرد. همان بحراني که جهان اسلام با حضور امويان با آن روبه‌رو شد، بحران مقابله با قداست‌ها که منجر به شهادت حضرت امام حسین علیه السلام شد. ريشه‌ي همه‌ي اين‌ بحران‌ها - اعم از بحران‌هاي دوران اموي، و يا بحران‌هاي جهان امروز - را بايد در توجه بيشتر به زمين و غفلت از آسمان معنويت جستجو کرد، اين روحيه در سقيفه به يک نحو ظاهر شد و در مارکسيم لنينيسم به نحوي ديگر و در ليبرال دمکراسي به صورتي ديگر.
  در سقيفه هيچ کس منکر آن نبود که رسول خدا صلی الله علیه و آله فرموده‌اند: «اَلْحَقُّ مَعَ عَلِي وَ عَلِي مَعَ الْحَق»؛(31) حق همواره با علي علیه السلام همراه است و علي علیه السلام نيز همواره با حق است. اين حديث و امثال آن را همه از زبان پيامبر صلی الله علیه و آله شنيده بودند و در کتاب‌هاي خود نيز آن‌ها را آورده‌اند، منتها در سقيفه روحيه‌اي حاکم بود که تصور مي‌کرد براي اداره جامعه به چيزي غير از شريعت الهي احتياج است و آن زرنگي‌هاي حاکمان است و بايد گروهي بر سر کار آيد که با انديشه‌ي بشري جامعه را اداره کند و امور