کربلا ميخواهد بگويد خداوند در غدير چيزي بالاتر از آنچه در سقيفه به بشريت عرضه شد، براي بشريت آماده کرده بود، پس بيائيد به راهي برگرديد که از آن جدا شدهايد.
با توجه به حرکات سه خليفهي اول ميتوان پذيرفت که آنها اسلام را به عنوان بهترين نظام براي ادارهي جامعه پذيرفته و براي تحقق آن تلاش نمودهاند و سعي دارند به سيره پيامبر خدا صلی الله علیه و آله عمل کنند. در تاريخ هست که عُمَر به عنوان خليفهي مسلمين بنا دارد بازديدي از فلسطين بكند، او و غلامش هر دو با يك شتر راه افتادند. قرار گذاشتند يك منزل عُمَر شتر را سوار شود و غلام مهار شتر را بكشد، و يك منزل غلام سوار شتر شود و عُمَر مهار شتر را بهدست گيرد. هر كدام هم يك كيسهي خرما به عنوان توشهي راه به كمر داشتند. از قضا وقتي به دروازهي فلسطين رسيدند، موقعي بود كه غلام سوار شتر بود. چون مردمِ استقبالکننده از خليفه، قبلاً او را نديده بودند و تصور کردند کسي که سوار شتر است همان خليفه است. پيش آمدند و از غلام تجليل كردند، تا بالاخره معلوم شد خليفه آن ديگري است. بنابراين از نظر سادهزيستي نميتوان تفاوتي بين خليفهي اول و دوم و حضرت علي علیه السلام گذاشت و مطلب را به همين خلاصه كرد، بلکه بايد توجه داشت مسئلهي حاکميت امام معصوم دقيقتر از اينها است که کمال او را صرفاً در سادگي و عدالت اقتصادي دنبال کنيم.
باز در تاريخ داريم؛ ابابكر وقتي در مكّه زندگي ميکرد وضع مالي خوبي داشت و اكثر مالش را در مكّه و مدينه و در جنگ احزاب خرج كرد و وقتي خليفه شد يك بز و يك شتر و يك قطعه زميني كه جوُ و
راز شادي امام حسین علیه السلام در قتلگاه
چه شد که کار به قتل امام حسین علیه السلام کشيده شد