صفحه ١٠٨

در دادن رأى نهایى از همه قاطع تر و برنّده تر باشد.
کسى که نه ثنا خوانى و تملّق چاپلوسان او را بفریبد و نه تطمیع این و آن او را از جادّه حق منحرف سازد».
سپس براى این که هیچ گونه بهانه اى براى قاضى باقى نماند و صاحبان زر و زور نتوانند در او نفوذ کنند دو دستور دیگر صادر کرده و در همان فرمان مى گوید:
«آن قدر از (بیت المال) در اختیار او بگذار که زندگى او کاملا تأمین گردد و نیازى به مردم نداشته باشد.
و او را از همه نزدیکان و یاران به خود نزدیکتر ساز تا افراد نزدیک تو به نفوذ در او طمع نکند».(1)

    قوانین جزائى
کیفرهایى که براى مجرمان قرار داده مى شود باید هم عادلانه باشد و هم اثر پیشگیرى نسبت به آینده در حجرم یا دیگران داشته باشد، و در عین حال راه را به روى افراد فریب خورده اى که پشیمان و نادم مى شوند - در مواردى که تخفیف امکان دارد - نبندد.
در قوانین جزائى اسلام به این جهات سه گانه توجّه شده است به عنوان مثال، در عین این که قصاص را به عنوان یک اصل اساسى در مورد «قتل نفس عمدى» معرفى مى کند و مى فرماید: (وَلَکُمْ فِى الْقِصَاصِ حَیَوةٌ یَا أُولِى الأَلْبَاِب; قصاص مایه حیات و امنیّت اجتماعى شما است اى