صفحه ٤٨

انسان و آزادى اراده
انسان در کارهاى خود مجبور نبوده، بلکه داراى «اختیار و آزادى اراده» است. آزادى اراده موهبتى است که خداوند به ما عطا کرده، و به خاطر داشتن آن در برابر کارهایمان مسؤول هستیم.
دلیل بارز این موضوع، این است که افراد مقصّر را به خاطر تخلّف هایى که کرده اند ملامت کرده و از متجاوزان و خائنان به دادگاه شکایت مى نماییم و آنها را «محاکمه» کرده و به کیفر اعمالشان مى رسانیم; حتّى آنها که مدعّى جبرند و انسان را در اعمال خود مجبور مى دانند در عمل همه این کارها را در مورد مقصّران و متجاوزان انجام مى دهند.
اگر انسان در اعمال خود مجبور است (مجبور در برابر یک اراده ازلى، و یا مجبور در برابر ساختمان خاصّ روحى، جسمى و محیط تربیتى خود) محاکمه، کیفر، دادگاه و ملامت معنا ندارد، نه نیکوکار وظیفه شناس در خور تقدیر است و نه بد کار شایسته ملامت، محاکمه و کیفر، زیرا همه در کار خود مجبورند و محاکمه چنین کسانى از عدالت دور است. بنابر شیوه عمل روزانه ما و همه متفکّران و عقلاى جهان، گواه بر اختیار و آزادى اراده همه انسان ها و «ابطال عقیده جبر است».
خدا موهبت آزادى را به ما داده است، ولى ما موظّفیم از این آزادى سوءِ استفاده نکرده و نیروى خود را در راه سعادت خود و اجتماع بسیج کنیم.
ما هیچ گاه به نام آزادى فکر یا آزادى عمل، مجاز نیستیم به دنبال هر مکتب و فکر نادرستى گام برداشته و یا هر کار خلافى را مرتکب شویم، چرا که این آزادى نیست، بلکه هرج و مرج و بى بند و بارى است.