صفحه ٥٩

( هُوَ الَّذِى بَعَثَ فِى الأُمِّیّنَ رَسُولا مِّنْهُمْ یَتْلُوا عَلَیْهِمْ آیَاتِهِ وَ یُزَکِیّهِمْ وَیُعَلِّمُهُمُ الْکِتَابَ وَ الْحِکْمَةَ وَ إِن کَانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِى ضَلاَل مُّبین; او خدایى است که از میان مردم درس نخوانده پیامبرى را برانگیخت تا سخنان خدا را بر آنها بخواند و آنها را پاکیزه کند و علم و دانش بیاموزد، اگر چه پیش از آن در گمراهى آشکارى بودند).(1)
این است هدف عالى پیامبران و آنچه به خاطر آن فرستاده شده اند.

    اثبات نبوت
پیامبران براى اثبات رسالت خود، باید گواه زنده و روشنى داشته باشند و این گواه حتماً باید کارى باشد که انجام آن از عهده افراد عادى بشر بیرون باشد، تا اثبات گردد که آنها با جهان ماوراى طبیعت ارتباط دارند و از آن جا الهام و دستور مى گیرند.
به عنوان مثال پیامبر اسلام (صلى الله علیه وآله) با اینکه از میان یکی از عقب افتاده ترین ملل برخاست، کتابی آورد که شاهکار علم دانش، اصول هدایت و تربیت، اخلاق، قوانین و آداب زندگی و اسرار آفرینش بود. مسلّم است که چنین کاری، از چنان کسی، با قدرت بشری ممکن نبود، بنابراین چون این کار از عهدۀ بشر ساخته نیست، نام آن را «اعجاز» می گذاریم.
قرآن تنها از جنبه ادبى و شیوه «بیان» معجزه نبود، اگر چه جاذبه خاصّى که در لابه لاى عبارات آن نهفته بود به قدرى شدید و