صفحه ٩٦

این گفتگوها از میان مى رود، بلکه عمق، اصالت، تحرّک و استعداد تعلیمات اسلام براى اداره جامعه انسانى در شرایط مختلف روشن تر مى گردد. براى اثبات این حقیقت توجّه شما را به بحث هاى زیر جلب مى کنیم:

    روح صلح طلبى با جنگ هاى تحمیلى مخالف نیست
از نظر لغوى به «هرگونه کوشش و تلاش» جهاد مى گویند و در منابع اسلامى نیز در موارد متعددى جهاد به معناى هرگونه تلاش فکرى، بدنى، مالى، و اخلاقى براى پیشبرد مقاصد الهى و انسانى به کار رفته است.
معناى خاصّ و اصطلاح فقهى آن، کوشش نظامى و مسلّحانه، براى حفظ و پیشرفت آیین حقّ است. اکنون باید دید این درگیرى و کوشش نظامى و مسلّحانه مربوط به کجاست؟
جنگ با عناصر ناصالح که منافعشان با گسترش آیین حق و عدالت به خطر مى افتد، و براى محو آن بپا خاسته و صف آرایى مى کنند امرى اجتناب ناپذیر است، و مادامى که چنین کسانى در دنیا باشند گروه هاى طرفدار حق و عدالت چاره اى جز این ندارند که «براى دفاع از موجودیّت خود و اهدافشان»، در برابر این عناصر ایستادگى کنند.
«در حقیقت جنگ به عنوان یک پدیده اضطرارى از طرف عناصر مزاحم به نظام هاى طرفدار خداپرستى و عدالت اجتماعى تحمیل مى گردد»، نه این که آنها خودشان آن را خواسته باشند و اسلام هم با وجود آن همه عناصر مخالف و دشمنان لجوج زمان جاهلیت نمى توانست از این موضوع بر کنار بماند.