صفحه ٢٥

غرب وجود داشت، نه تنها در اسلام وجود ندارد، بلکه عواملى درست در جهت مخالف آن دیده مى شود.
کوتاه سخن این که:
«نهضت اسلامى» پیوند خاصّى با «نهضت هاى علمى» جهان داشت، و به همین دلیل سرچشمه «پیدایش دانش و علوم فراوانى» شد، در عین حال نمى توان انکار کرد که پاره اى از مشاجرات و اختلافات میان ملل اسلامى - که از قرن پنجم هجرى به بعد شدّت یافت - کوته بینى ها، «عدم درک صحیح تعلیمات اسلام»، گرایش به جمود، و عدم توجّه به روح زمان، سبب عقب ماندگى بسیارى از کشورهاى اسلامى گردید.
از طرف دیگر عدم معرّفى اسلام به معناى واقعى به «نسل جوان» نیز این مشکل را پیچیده تر ساخته و به تدریج نقش سازنده اسلام در زمینه هاى مختلف تمدّن بشرى کاهش یافت، تا آنجا که جمعى از جوانان چنین تصوّر کرده اند که گویا مسلمانان همیشه به همین صورت کنونى بوده اند.
ولى به طور قطع با زنده کردن این تعلیمات و معرّفى صحیح آن به خصوص به طبقه جوان، دوباره روح نهضت علمى نخستین در مسلمانان زنده خواهد شد.