دنيا نيست. فقه در اسلام و بهخصوص در شيعه، يك نظام علمي بسيار دقيق و منضبطي است و حاصل بيش از هزارسال تعمق در متون ديني است، تا صاحبان علم فقه دقيقترين راهکارها را در عمل به مسلمانان نشان دهند.
ما امروزه براي اينكه يك موضوع اجتماعي را در مراکز مربوطه بررسي كنيم ساعتها کار ميکنيم تا به يک نتيجه برسيم، مثلاً در هستههاي مشاورهي تربيتي، راجع به اينكه «چرا بچهها دروغ ميگويند» دهها جلسه ميگذاريم و در آخر هم هرکدام چيزي ميگوييم بدون آنکه نتيجهاي دقيق و همهجانبه به دست آورده باشيم، زيرا در فرهنگي بهسر ميبريم که تحت تأثير علوم انساني دنياي مدرن، هيچ اصول منسجم و دقيقي در دست نداريم، ما حقيقتاً در فرهنگ مدرن نميدانيم «انسان» و «جهان» و «برنامهي انسان در جهان» چيست؟! نميدانيم برنامهاي که بايد روشن کند انسان چگونه در جهان زندگي کند از كجا بايد بيايد؟! همانطور که نميدانيم انسان در نهايت بايد به كجا برسد؟! در حاليکه بيش از هزار سال است كه ما سابقهي تفكّر فقهي در حوزههاي علميه داريم. يعني بيش از هزار سال است علماي ما تلاش كردند روشهاي صحيح را در امر «عقايد» و «اخلاق» و «احکام»، بر مبناي وَحي الهي و سخنان معصومين(علیهم السلام) بيابند و بر اساس وَحي الهي و سخنان معصومين(علیهم السلام) و تعقّل، نظام فقهي ما را تنظيم كنند تا ما در موقعي که با مسائل ديني روبهرو ميشويم سرگردان نباشيم و اين امر يعني تلاش در متون ديني. موضوعات فقهي در فقه با دقت بيشتر دنبال شده است زيرا عموم مردم نسبت به موضوعات فقهي حساسيت بيشتري از خود نشان ميدهند.