كبريائي و نور و عُلوّ و برتريِ موقعيتم قسم، هرگز بندهاي خواست خود را بر خواست من مقدم نميكند مگر آنكه امورش را پريشان و دنيايش را به هم ريخته، و قلبش را به آن مشغول كرده و از دنيا به او نميرسانم مگر آنچه برايش مقدّر كردهام. و به عزت و جلالم و عظمت و كبريائي و نور و عُلوّ و برتري مقامم سوگند، هيچ بندهاي خواست من را بر خواست خود مقدم نميكند مگر اينكه ملائكهام او را محافظت ميكنند و آسمانها و زمينها را كفيل رزقش قرار ميدهم و براي او برتر از تجارت هر تاجري خواهم بود و دنيا در عين تواضع به سوي او ميرود.
شما طبق روايت فوق ارزيابي كنيد وقتي خدايي كه در عالم، حضور و تدبير همه جانبه دارد و همراه با ملائكه كفيل امور بندهاش شود اين بنده چگونه زندگي خواهد كرد و توجه داشته باشيد در فرهنگ و تمدن اسلامي چگونه فضاي تعالي انسانها فراهم ميشود و در نقطهي مقابل، چگونه بشر با محور قراردادن ميلِ خود به جاي حكم خدا، به پريشاني خود و جامعه دامن خواهد زد. آيا بر انسان بصير لازم نيست براي نجات خود و جامعه در نهادينه كردن فرهنگي كه امثال روايت فوق متذكر ميشود اقدام نمايد؟
مشخص است که بايد قيامت خود را آباد کنيم، ولي متأسفانه با غفلت از وظايف الهي، تمام نگرانيهايمان را براي دنيا ميگذاريم و ميگوييم فردا و پس فردا چه کار کنيم؟
شما حتماً در اطرافیان خود هم آدمهاي صاف و ساده و هم آدمهاي زرنگ شارلاتان ديدهاید، ملاحظه کردهايد که در بسياري از موارد آن که