صفحه ١٥

اين بحث امروزه در دنيا مطرح است كه آيا در ابتدای امر روح جوانان با دين ارتباط دارد و انسان در دوره‌ی جوانى به خودی خود علاقه‌مند به دين است و يا ما بايد علاقه‌مندي به دين را با تشويق و تبليغ در جوانان ايجاد كنيم؟ به عبارت دیگر آیا روح جوانان به طور فطری به دین گرايش دارد و عوامل محيطي يا فرهنگي ممكن است گرايش او به دين را در او ضعيف كنند و یا انسان در جوانی فقط تحت تأثیر غرایز است و باید غرایز فرو بنشیند تا انسان بتواند به دین و دینداری فکر کند؟ براي روشن شدن اين موضوع لازم است به مراحل زندگي انسان‌ها توجه کنیم تا با نظر به مراحل زندگی آن‌ها جايگاه جواني و خصوصیات مربوط به آن را در اين مراحل درست بشناسیم.
مراحل سه‌گانه‌ی زندگي
انسان‌ها در زندگى خود با سه مرحله‌ی «كودكى»، «جوانى» و «پيرى» روبه‌رو هستند؛ مرحله‌ی کودکی مشخصات خود را دارد و از آن‌جا مى‏فهميم كسى كودك است که حرکات مخصوصی انجام می‌دهد که ما به اصطلاح می‌گوییم انتخاب‌هايش بچّه‏گانه است و به اهداف بلندی نمی‌اندیشد. حال اگر شخص بزرگى همان انتخاب‌هایی را داشته باشد که كودكان دارند مورد تمسخر و اعتراض بقيه واقع مى‏شود، چون با آن‌که شخصِ بزرگى است