صفحه ٤٨

  مطلب را از خودتان شروع مي‌كنيم، گاهي شما خواب مي‌بينيد و صبح كه بيدار مي‌شويد مي‌گوييد خواب ديدم. خوب حالا چه كسي خواب ديد؟ مي‌گوييد خودم خواب ديدم. مثلاً خواب ديده‌ايد كه داريد از خيابان رد مي‌شويد، يك دفعه يك ماشين مي‌خواهد به شما بزند، از خواب مي‌پريد، مي‌بينيد كه توي رختخواب هستيد و ماشيني در كار نبود. از خود نمی‌پرسید آن ماشين به چه كسي مي‌خواست بزند؟ وقتي از خواب بيدار شديد مي‌گوييد خودم خواب ديدم و ماشين مي‌خواست به من بزند و خودم از خواب پريدم و ديدم توي رختخواب هستم. حالا واقعاً خودتان كدام بوديد؟ آن‌كه در رختخواب بود يا آن كه خواب مي‌ديد. قبول داريد آن كه خواب مي‌ديد خودتان بودید و آن‌كه در رختخواب بود بدنِ شما بود نه خودِ شما. پس خودتان بي‌بدن باز خودتان بوديد و بدن شما هم، خود شما نبود.
  خودم بدون بدنم
  بعضي مواقع خواب‌هايی می‌بینید که بعداً در زندگي‌تان واقع مي‌شود، به آن خواب‌ها «رؤياي صادقه» مي‌گويند. با توجه به این نوع خواب‌ها از شما می پرسم آیا در رؤياي صادقه خودتان آن جايي بودید كه الآن در بيداري با آن‌ روبه‌رو هستید و یادتان می‌آید که قبلاً خوابِ همين‌جا را ديده‌اید؟ آيا این‌طور نیست که قبلاً بدون