صفحه ٢٧

روز اول هنگام افطار در حالی که غذایی در منزل نبود و با زحمت بسیار کمی نان تهیه شده بود، همین که خواستند افطار کنند، صدای در خانه را و صدایی را شنیدند که شخصی می گوید: من فقیر و نیازمند هستم، به من کمک کنید! آن بزرگواران نان خود را به فقیر داده و تنها با آب افطار کردند.
روز دوّم باز همین که خواستند افطار کنند، یتیمی تقاضای نان کرد، و روز سوّم نیز اسیری از پشت در تقاضای نان کرد. هر سه مرتبه آن عزیزان با آب افطار نمودند و دلیل این فداکاری را اینگونه بیان کردند:(إِنّٰا نَخٰافُ مِنْ رَبِّنٰا یَوْماً عَبُوساً قَمْطَرِیراً...)(1) ما از روز قیامت که روزی گرفته و سیاه و دردناک است می ترسیم.
به راستی ایمان به معاد اینگونه انسان را در برابر محرومان جامعه مسئول و متعهّد بار می آورد.
آری، کسانی که در برابر محرومان بی تفاوت هستند، در قیامت اقرار می کنند که یکی از عوامل سقوط ما به دوزخ این بی تفاوتی ها بوده است:(وَ لَمْ نَکُ نُطْعِمُ الْمِسْکِینَ)(2) به مسکین و بیچاره ها غذا نمی دادیم.
چنانکه در سوره ماعون دلیل بی اعتنایی به یتیمان و محرومان، نداشتن ایمان به قیامت عنوان شده است.

ایمان به معاد، پشتوانه تمام کمالات
اکثر کمال ها و ایثارها و فضائل اخلاقی، همراه با یک نوع محرومیّت، زندگی ساده، تحمّل فشار و ناگواری ها برای انسان حاصل شده و همراه آنان