صفحه ١٠٤

2. تنبیه اجتماعی
یکی از سرچشمه های انگیزه، دور کردن ضرر از خویش است. انسان از یک طرف هوی وهوس وطمع وغریزه دارد واز طرفی دیگر، بدی کار زشت را می داند؛ یکی از عواملی که انگیزه او را در کار زشت کم می کند، تنبیه است. قرآن می فرماید: دست دزد را قطع کنید؛(السّٰارِقُ وَ السّٰارِقَهُ فَاقْطَعُوا أَیْدِیَهُمٰا)(1) به زناکار شلاق بزنید و اگر زنای محصنه بود، او را اعدام کنید.(الزّٰانِیَهُ وَ الزّٰانِی فَاجْلِدُوا کُلَّ وٰاحِدٍ مِنْهُمٰا...)(2)
قرآن می فرماید: حیات جامعه در اجرای قانون قصاص است؛(وَ لَکُمْ فِی الْقِصٰاصِ حَیٰاهٌ یٰا أُولِی الْأَلْبٰابِ)(3)

نکاتی درباره تنبیه
1. تشویق برتنبیه مقدم است.
2. تنبیه از جرم بیشتر نباشد.
3. تنبیه فوق طاقت نباشد.
4. تنبیه باجرم مناسب باشد. چنانکه: کیفر کسی که سخن حق را کتمان کرده این است که خدا با او سخن نگوید.(لاٰ یُکَلِّمُهُمُ اللّٰهُ)(4)
کیفر مسخره کننده، مسخره شدن است. (فَیَسْخَرُونَ مِنْهُمْ سَخِرَ اللّٰهُ)(5)
کیفر مکر وحیله، مکر وحیله است.(وَ مَکَرُوا وَ مَکَرَ اللّٰهُ)(6)
کیفر خدعه و فریبکاری، خدعه است.(یُخٰادِعُونَ اللّٰهَ وَ هُوَ خٰادِعُهُمْ)(7)