2- رهبر بايد خود را براى تكذيب گروهى از مردم آماده كند. «وَ إِنْ كَذَّبُوكَ»
3- در مقابل تكذيب كنندگان احساس شكست نكنيم، چون پاداش هدايت و ارشاد را مى بريم و مخالفان نيز به كيفر تكذيب و لجاجت خود مى رسند ولى برنده ى اين معامله ما هستيم. «لِي عَمَلِي وَ لَكُمْ عَمَلُكُمْ»
4- پيامبر در برابر تكذيب كنندگان موضع گيرى قاطعى داشت. «فَقُلْ لِي عَمَلِي وَ لَكُمْ عَمَلُكُمْ»
5- سود وزيان هركس تنها به خود او بر مى گردد. «لِي عَمَلِي وَ لَكُمْ عَمَلُكُمْ»
6- اسلام دين استدلال واخلاق است، نه سازش با كفّار. اگر حقّ را پذيرا نشدند، بيزارى خود را از رفتار وعقايد آنان اعلام كنيم. «أَنْتُمْ بَرِيئُونَ، وَ أَنَا بَرِي ءٌ»
7- رضاى به كار ديگران، انسان را شريك در پاداش يا كيفر مى كند. «أَنْتُمْ بَرِيئُونَ، وَ أَنَا بَرِي ءٌ» (دليل آنكه مزد هر كس مخصوص خود اوست، اين است كه من و شما هيچ يك به كار ديگرى راضى نيستيم)
سوره يونس، آيه 42
وَ مِنْهُمْ مَنْ يَسْتَمِعُونَ إِلَيْكَ أَ فَأَنْتَ تُسْمِعُ الصُّمَّ وَ لَوْ كانُوا لا يَعْقِلُونَ «42»
(و چون قرآن بخوانى) گروهى از آنان (در ظاهر) به سخن تو گوش فرا مى دهند، (امّا گويى كَرند و هيچ نمى شنوند،) آيا تو مى توانى سخن خود را به گوش ناشنوايان برسانى؛ هر چند اهل تعقّل نباشند؟
پيام ها:
1- همه ى شنوندگان، حسن نيّت ندارند. گاهى لجوجان براى يافتن بهانه و دستاويز قراردادن، مكرّراً گوش مى دهند. مِنْهُمْ مَنْ يَسْتَمِعُونَ إِلَيْكَ ...
2- بيمار دلىِ انسان گاهى به جايى مى رسد كه سخن پيامبر هم او را درمان نمى كند. أَ فَأَنْتَ ... تُسْمِعُ الصُّمَ
3- براى هدايت مردم، آمادگى پذيرش لازم است و تنها دلايل روشن و رهبر