صفحه ٢٨

سخنهاست . اما چرا بالا نمى رود؟ چرا ادعيه در صلوة، در بسيارى از مواقع به مقصد اجابت نمى رسد؟ آيا اگر ملائكه اين صلوة مصلى را از آسمان اول و دوم بگذرانند و تا آسمان هفتم بالا برند و به پيشگاه الهى عرضه دارند، باز هم دعاها بدون جواب مى ماند؟ اگر نبود شرك ورزيهاى خفى و جلى، اگر نبود مشغوليت هاى دل به امور دنيا، اگر نبود همّ و غم نسبت به ماديات و امور زودگذر و اگر نبود نسيان قلب نسبت به خدا و امور معنوى، مى توانستيم به طور قاطع و يقين بگوييم كه سخن پاك نمازگزار در معرض ‍ استجابت قطعى است . اما طيب كلام دو جنبه دارد: طيب فعل و طيب فاعل . بطور يقين در نماز طيب و پاكى كلم وجود دارد، زيرا همه از ائمه و رسول گرامى اسلام عليه و عليهم السلام به ما رسيده است . پس اشكال عمده در طيب فاعل است . چه كسى اين كلام را بر زبان جارى مى كند؟ كدام انسان لفظ شريف الله اكبر و يا لا اله الا الله را بيان مى دارد؟ آيا گوينده كسى است كه قلبش از هموم و غموم دنيا انباشته شده و جايى براى خدا در دل او نمانده است و بطور خفى غير خدا را شريك در امور قرار مى دهد؟ و يا اينكه گوينده با رعايت آداب و ظواهر شرعى قدمى به طهارت، باطن و پاكى ضمير برداشته است ؟ هر كس به قدر طهارت باطن خويش از نماز بهره مى برد. اگر طهارت قلبى از بديها و زشتيها كم باشد، قطعا حظّ و بهره مصلى از صلوة اندك و ناچيز خواهد بود؛ امّا اگر انسان با رياضات شرعيه قدمى در راه پاكسازى باطن خويش از ارجاس معنوى، برداشته باشد، به همان اندازه نماز براى او لذت بخش ‍ است و به وسيله آن به سوى خدا تقرب پيدا مى كند.
در مورد سبك شمارى صلوة از طرف بعضى از نمازگزاران، رواياتى وارد شده است كه ما به تعداد اندكى از آنها اشاره مى كنيم.