صفحه ٣٦

مى نگریست، و مهریّه سنگین را دلیل بر شخصیت زن و موقعیت ممتاز شوهر مى پنداشت.
او به خدمت پیامبر(صلى الله علیه وآله) آمد و عرض کرد: «اگر فاطمه را به همسرى من درآورى یکصد شتر که بار همه آنها پارچه هاى گرانقیمت مصرى باشد به اضافه ده هزار دینار طلا مهریه او مى کنم!».
پیامبر(صلى الله علیه وآله) از این خواستگارى زشت و بى معنا چنان خشمگین شد که مشتى سنگریزه برداشت و به طرف عبدالرحمن پاشید و گفت : «تو گمان کردى من بنده پول و ثروتم که با پول و ثروت مى خواهى بر من فخر بفروشى!».(20)
آرى، باید در خواستگارى فاطمه الگوهاى اسلامى مشخص شود، سنّت هاى جاهلیّت پایمال گردد، و معیارهاى ارزش اسلامى معلوم شود.
مردم مدینه در این گفتگوها بودند ناگهان این صدا در همه جا پیچید که پیامبر(صلى الله علیه وآله) مى خواهد تنها دخترش را به همسرى علىّ بن ابى طالب(علیه السلام) درآورد.
علىّ بن ابى طالب دستش از مال و ثروت دنیا کوتاه بود و از معیارهاى عصر جاهلى چیزى نداشت، اما وجودش از فرق تا قدم مملو از ایمان و ارزش هاى اصیل اسلامى بود.
هنگامى که تحقیق کردند، معلوم شد رهنمون پیامبر(صلى الله علیه وآله) در این ازدواج مبارک تاریخى، وحى آسمانى بوده است، زیرا خودش فرمود: