صفحه ١٠

انسانى ممكن نيست؟
   5ـ باز اگر قبول كنيم چنين انقلابى ـ به هر حال ـ انجام گرفتنى است، رهبر اين انقلاب چه صفاتى بايد داشته باشد؟
   6ـ آيا اين انقلاب الزاماً به «حكومت واحد جهانى» مى انجامد؟
   7ـ آيا آمادگيهاى خاصّى براى چنان حكومتى قبلا لازم نيست؟
   8ـ اين آمادگيها در دنياى كنونى وجود دارد يا نه؟ و اگر ندارد آيا در حال حاضر، جهان به سوى اين آمادگيها گام برمى دارد يا به سوى عكس آن؟
   9ـ آيا اين امور ـ به هر حال ـ با عقيده عمومى مذهب جهان نسبت به ظهور يك مصلح بزرگ آسمانى ارتباطى دارد؟
   10ـ اعتقاد عمومى مسلمانان به ظهور «مهدى» چگونه است و پيوند آن با اين مسائل سرنوشت ساز چيست؟
   11ـ آيا اعتقاد به چنان ظهورى ما را به اصلاح عمومى جهان از طريق يك انقلاب همه جانبه نزديكتر مى سازد، يا آنچنان كه بعضى مى انديشند دور مى كند؟
   12ـ آيا اين فكر و عقيده عمومى مذاهب يك واقعيّت عينى است و مولود دلايل منطقى، يا يك تخيّل است براى اشباع كاذب تمايلات سركوفته انسانها در مسير گمشده عمومى يعنى «صلح» و «عدالت»؟...

* * *

   در اين كتاب كوشش شده، دور از تعصّبها و گرايشهاى افراطى و دور از پيشداوريهاى غير منطقى، به اين پرسشها پاسخ گفته شود; پاسخ هايى كه از اعماق جان بجوشد، و با خرد سازگار باشد، وبتواند