صفحه ٧٢

ادّعا و اداى آن مايه مباهات بسيارى از زمامداران است، تا چه رسد به وجود عينى و خارجى اش; از نظر مفهوم در يك جمله خلاصه مى شود و آن اينكه:
   در اين سيستم حكومت، تمام مردم از هر گروه و قشرى ظاهراً با آزادى كامل مى توانند به پاى صندوقهاى رأى رفته و نمايندگان واقعى خود را انتخاب كنند، و سرنوشت خويش را براى چند سال ـ تحت ضوابط خاصّى ـ به دست آنها بسپارند.
   آنها نيز با تبادل نظر و مشورت ظاهراً آزادانه قوانين و مقرّراتى را كه به عقلشان حافظ منافع آن مردم است وضع و مقرّر مى كنند.
   حال گاهى رئيس هيئت اجرايى وسيله اين نمايندگان انتخاب مى شود و گاهى مستقيماً بوسيله مردم كه «نخست وزير» يا «رئيس جمهورش» مى نامند.

عيوب حكومت دموكراسى
   امّا با تمام امتيازاتى كه در اين طرز حكومت به چشم مى خورد، هنگامى كه به عمق و محصول نهايى اش مى انديشيم مى بينيم بر خلاف ظاهر زيبايش; چهره وحشتناكى دارد; زيرا:
   1ـ استثمار گروهى ـ نخستين محصول اين نوع حكومت يعنى حكومت «اكثريّت ها» ـ با توجّه به اين كه اقلّيّتها هميشه نفرات محدود و ناچيزى نيستند كه بتوان در محاسبات گروهى آنها را ناديده گرفت ـ