صفحه ٣٥

بيماريهاى پى در پى مردمش را تهديد مى كند; تنفّس كردن مشكل شده; چشمها مى سوزد; و به گفته آمارگران روزى ده نفر نابينا مى شوند; آب دهان ـ با چند ساعت رفت و آمد در شهر ـ سياه شده، آثار بيماريهاى پوستى و كم كم بيمارى دستگاه تنفس و ناراحتى قلب و كبد و مسموميّت آشكار گشته، اينجاست كه به عنوان يك ضرورت تن به مقرّرات شاق و كمرشكنى مى دهد، و از امورى مانند از كار انداختن كارخانه هايى كه با قيمت گزاف ساخته شده، كنار گذاشتن هزاران وسيله نقليه دود زا، و خوددارى كردن از بسيارى از فعّاليّتهاى پرسود اقتصادى كه موجب آلودگى هوا مى گردد، استقبال مى كند.

* * *

   با توجّه به اين مثال به اصل سخن باز مى گرديم;
   شايد بسيارى از مردم در قرن 17 و 18، با مشاهده پيشرفتهاى چشمگير صنعتى، ترسيمى كه از قرن بيستم داشتند، ترسيم يك بهشت برين بود; فكر مى كردند با آهنگ سريعى كه رشد صنايع به خود گرفته روزى فرا خواهد رسيد كه:
منابع زيرزمينى پشت سر هم كشف مى شود;
نيروى «اتم» كه مهمترين و عظيمترين منبع انرژى است بالاخره با سرپنجه علم مهار مى گردد;
انسان به رؤياى پرواز به آسمانها تحقق مى بخشد;
با يك فشار آوردن روى يك دكمه خانه اش جاروب، غذا پخته، لباسها و ظرفها شسته، اطاقها در زمستان گرم و در تابستان سرد مى شود; با زدن يك دكمه زمين شكافته، بذر افشانده و سرانجام