صفحه ٢٦

يكباره عوامل جهل را كنار زدند; و مشعل علم را برافروختند و پرچم دانش را در همه جا به اهتزاز در آوردند.
   2ـ انقلاب كبير فرانسه به سال 1789 ـ كه جهشى فوق العاده در جهت سياسى و اجتماعى بود در برابر استبداد و استعمار طبقاتى و زور گويى و خود كامگى رژيمهاى حاكم ظاهر گشت كه جامعه فرانسه و سپس جوامع ديگر اروپايى را وارد مرحله نوينى از تاريخ خود ساخت و حكومت قانون را ـ البتّه تا حدودى ـ جانشين زور و استبداد نمود.
   3ـ انقلاب بر ضدّ بردگى ـ در سال 1848 كه نخست از انگلستان آغاز شد ـ نتيجه طرز رفتار فوق العاده خشن و ضدّ انسانى برده داران با بردگان بود كه از يك سو آتش انقلاب را در خود بردگان، و از سوى ديگر در عواطف برانگيخته شده جامعه ها به سود بردگان، شعلهور ساخت; و نظام بردگى را در هم پيچيد، هر چند شكل ديگرى از بردگى كه مرموزتر و وسيع تر از آن بود جاى آن را گرفت و تحت عنوان «كمك به آبادى كشورهاى عقب مانده» آيين «استعمار به» وجود آمد!
   نظام بردگى در هر حال مى بايست برچيده شود، ولى طرز رفتار با بردگان آن را تسريع كرد.
   4ـ انقلاب بر ضدّ استعمار، در عصر ما، واكنش مستقيم رفتارهاى ضدّ انسانى استعمارگران در مستعمرات بوده و هست; كه باعث شكفتن شعور اجتماعى مردم استعمار زده گرديد و پرچم مخالفت را