صفحه ٥٤٨

زمین مى افکند؛ ولى بعید نیست اشاره به این باشد که برنامه مرگ و قیامت همچون شترى است که بر در خانه همه مى خوابد. کنایه از این که هیچ کس نمى تواند از آن بگریزد.
سپس حضرت درباره اوضاع دنیا مى فرماید: «دنیا از اهلش بریده و آن ها را از آغوش گرم خویش خارج ساخته است؛ زندگى (براى آن هایى که رفتند) همچون روزى بود که گذشت یا ماهى که سپرى شد؛ تازه هایش کهنه وفربه هایش لاغر شده اند»؛ (وَآنْصَرَمَتِ آلدُّنْیَا بِأَهْلِهَا، وَأَخْرَجَتْهُمْ مِنْ حِضْنِهَا(1)، فَکَانَتْ کَیَوْمٍ مَضَى أَوْ شَهْرٍ آنْقَضَى، وَصَارَ جَدِیدُهَا رَثّاً(2)، وَسَمِینُهَا غَثًّا(3)).
آرى، آن ها که عمرى کوتاه داشتند گویى به منزله یک روز بود و آن ها که عمرى طولانى داشتند به منزله یک ماه، که گذشت.
جمله «أَخْرَجَتْهُمْ مِنْ حِضْنِهَا» اشاره به این است که دنیا مدّتى آن ها را در آغوش خود پرورش مى دهد، سپس آن ها را رها مى سازد و به کام مرگ مى فرستد.
جمله هاى «صَارَ جَدِیدُهَا رَثّاً، وَسَمِینُهَا غَثًّا» اشاره به دگرگونى همه نعمت هاى دنیاست؛ نوها کهنه مى شوند و از دست مى روند و چاق ها لاغر مى گردند و با این جهان وداع مى گویند.
آنگاه در ادامه این سخن بعد از وضع انسان در پایان جهان، به بحث از مواقف قیامت مى پردازد، ـ گویا در این جا کلامى در تقدیر است و یا مرحوم سیّد رضى به هنگام گزینش عبارات بعضى ازجمله ها را نیاورده است ـ مى فرماید: «(سپس هنگامى که مردم به عرصه محشر مى آیند گنهکاران در برابر صحنه وحشتناکى