صفحه ٥٤٧

قرار داده است. گویا زلزله هایش در شرف وقوع است و مانند شتر سینه بر زمین نهاده است. دنیا از اهلش بریده و آن ها را از آغوش گرم خویش خارج ساخته است؛ زندگى (براى آن هایى که رفتند) همچون روزى بود که گذشت یا ماهى که سپرى شد؛ تازه هایش کهنه و فربه هایش لاغر شده اند. (سپس هنگامى که مردم به عرصه محشر مى آیند گنهکاران در برابر صحنه وحشتناکى قرار مى گیرند)، در جایگاهى تنگ، در میان مشکلاتى بزرگ و آتشى پرسوز که فریادش بلند وزبانه هایش آشکار، غرّش آن پرهیجان، شعله هایش فروزان، خاموشى اش دور از انتظار، آتش گیره اش شعله ور، تهدیدش مخوف، قرارگاهش (براثر دودهاى متراکم) تاریک، جوانبش تیره و ظلمانى، دیگ هایش جوشان و امورش سخت ووحشتناک است. پرهیزکاران گروه گروه به سوى بهشت برده مى شوند در حالى که از کیفر عذاب، ایمن و از سرزنش ها آسوده و از آتش برکنارند؛ در خانه هایى امن و مطمئن قرار مى گیرند و از آن جایگاه، بسیار خشنودند؛ همان ها که در دنیا اعمالشان پاک، چشمانشان (از خوف خدا) گریان، شب هایشان در دنیا براثر خشوع و استغفار همچون روز و روزهایشان از خوف پروردگار و توجّه به او همچون شب بوده است. به همین دلیل خداوند بهشت را منزلگاه آن ها و پاداش (عظیم) را ثوابشان قرار داد. (آرى) آن ها سزاوار این نعمت و شایسته آن بودند. (سرانجام) در سرایى دائم و در میان نعمت هاى پایدار اقامت مى گزینند.
شرح و تفسیر
ترس هاى محشر!

در این بخش از خطبه، امام (علیه السلام) به دنبال بحثى که درباره مرگ و شداید آن بیان فرمود، همه مردم را به آمادگى براى این سفر پرخوف و خطر دعوت مى کند و با تعبیرات تکان دهنده اى از آغاز قیامت و پایان دنیا سخن مى گوید، مى فرماید: «از