صفحه ١١٦

4ـ این امر همچنان ادامه داشت تا زمان عمر بن عبدالعزیز خلیفه اموى که نسبت به اهل بیت پیغمبر(علیهم السلام) روش ملایم ترى داشت رسید، او به فرماندارش در مدینه «عمر بن حزم» نوشت که : فدک را به فرزندان فاطمه(علیها السلام)بازگردان.
فرماندار مدینه در پاسخ او نوشت: فرزندان فاطمه بسیارند و با طوایف زیادى ازدواج کرده اند، به کدام گروه بازگردانم؟
عمر بن عبدالعزیز خشمناک شد، نامه تندى به این مضمون در پاسخ فرماندار مدینه نگاشت:
«اَمّا بَعْدُ، فَاِنِّی لَوْ کَتَبْتُ اِلَیْکَ آمُرُکَ اَنْ تَذْبَحَ شاةً لَکَتَبْتَ اِلَیَّ اَجَمّاءُ اَمْ قَرْناءُ؟ اَوْ کَتَبْتُ اِلَیْکَ اَنْ تَذْبَحَ بَقَرَةً لَسَأَلْتَنِی ما لَوْنُها؟ فَاِذا وَرَدَ کِتابِی هذا فَاَقْسِمْها فِی وُلْدِ فاطِمَةَ مِنْ عَلِیٍّ وَالسَّلامُ;(88) هر گاه من ضمن نامه اى به تو دستور دهم گوسفندى ذبح کن، تو فوراً در جواب خواهى نوشت آیا بى شاخ باشد یا شاخدار؟!، و اگر بنویسم گاوى را ذبح کن سؤال مى کنى رنگ آن چگونه باشد؟! هنگامى که این نامه من به تو مى رسد فوراً فدک را بر فرزندان فاطمه از على(علیه السلام) تقسیم کن».
و به این ترتیب با یک چرخش بزرگ، فدک بعد از سالیان دراز به دست فرزندان فاطمه(علیها السلام) افتاد.