صفحه ٥٠

کانَتْ عَلَیْها قُلُوبُ النِّفاقِ مُکْتَمَنَةً.(25)
از حالم چه مى پرسى اى امّ سلمه،
من در میان اندوه و رنج بسیار بسر مى برم،
از یکسو پدرم پیامبر(صلى الله علیه وآله) را از دست داده ام، و از سوى دیگر [با چشم خود مى بینم که]  به جانشینش [علىّ بن ابى طالب]ستم شده است،
بخدا سوگند که پرده حرمتش را دریدند...،
ولى من مى دانم اینها کینه هاى بدر،
و انتقام هاى اُحُد است،
که در قلوب منافقان پنهان و پوشیده بود.
ولى با این همه دفاع او از حریم قدس علوى و حمایتش از امیرمؤمنان على(علیه السلام) در این دوران پر درد و رنج بر کسى پوشیده نیست.
گرچه حیاتش بعد از پدر همان گونه که خود از خدایش تقاضا کرد طولانى نشد و چندین روز بیشتر نگذشت که به جوار قرب خدا و دیدار پدر شتافت، ولى در همین مدت از بذل هر گونه فداکارى و ایثار در حق امیرمؤمنان على(علیه السلام) و دفاع از اسلام فروگذارى نکرد.
صَلَّى اللهُ عَلَیْکِ یا بِنْتَ رَسُولِ اللهِ وَ رَحْمَةُ اللهِ وَ بَرَکاتُهُ.