صفحه ١٢

 بچه هاى پسران ما مى باشند» و این شعر از آن زمان بر اساس همین تفکر به یادگار مانده است:
بَنُونا، بَنُو اَبْنائِنا; وَ بَناتُنا *** بَنُوهُنَّ اَبْناءُ الرِّجالِ الاَْباعِدِ!(1)
اما اسلام که براى احیاى ارزش هاى انسانى و الهى گام به میدان گذارده بود، سخت با این تفکّر جاهلى به مبارزه برخاست و براى احیاى شخصیت از دست رفته زن، قیام کرد:
از طریق موعظه و اندرز و آموزش هاى فرهنگى.
از طریق وضع قوانین به نفع زنان و شرکت دادن آنها در مسائل مختلف و سرانجام از طریق شدت عمل در مقابل کسانى که حاضر نبودند در برابر این حقایق تسلیم شوند.
در حدیث آمده است: اسماء بنت عمیس همسر جعفر بن ابى طالب با شوهرش از حبشه بازگشت و به دیدن همسران پیامبر آمد، از جمله سؤالاتى که مطرح کرد این بود: آیا چیزى از آیات قرآن درباره زنان نازل شده است؟ آنها اظهار بى اطلاعى کردند!
اسماء به خدمت پیامبر(صلى الله علیه وآله) آمد، عرض کرد: اى رسول خدا! جنس زن گرفتار خسران و زیان است؟ (و شاید حق داشت این سخن را بگوید چون سالها از مبدأ وحى دور مانده بود، و گمان مى کرد اصولى که بر جامعه جاهلیّت حاکم بود بقایایش هنوز باقى مانده است).