صفحه ١٥٤

1ـ با توجه به این حقیقت که نعمت هاى پروردگار سراسر وجود ما را احاطه کرده و از فرق تا قدم در آن غرق شده ایم، همین امر حس شکرگزارى را در ما زنده کرده و به معرفت ذات پاکش دعوت مى کند.
این همان است که علماى علم کلام ـ عقاید ـ تحت عنوان «وجوب شکر منعم» در مسأله خداشناسى و وجوب معرفة الله روى آن تکیه مى کنند.
2ـ اگر خداوند بندگان را به شکر نعمت هایش دعوت کرده، نه به خاطر نیاز اوست، بلکه براى آن است که بندگان از این طریق شایستگى بیشتر کسب کنند و مشمول نعمت هاى افزونترى گردند ـ دقت کنید.
3ـ بندگان از اداى حق شکر او عاجزند، چرا که توفیق شکرگزارى او خود نعمت تازه اى است، و ابزار شکرش ـ فکر و دست و زبان ـ همه از نعمت هاى اویند، بنابراین جز اعتراف به عجز، کارى از آنها ساخته نیست.
بنده همان به که ز تقصیر خویش *** عذر به درگاه خداى آورد
ورنه سزاوار خداوندیش *** کس نتواند که بجاى آورد
4ـ روح توحید همان اخلاص است، پاک کردن روح از غیر خدا، و دل دادن در گرو محبّت او و سر نهادن بر فرمانش، و خلاصه هر چه در مخالفت با اوست بدست فراموشى سپردن و هر چه غیر اوست به طاق نسیان زدن!
5ـ در حقیقت توحید در سرشت آدمیان از آغاز نهفته است، و این نور الهى در اعماق جان همه انسان ها مى درخشد، و هر کس در باطن خویش فریاد «الله اکبر» را مى شنود و به همین دلیل به هنگام وزش طوفان هاى سخت زندگى و پاره شدن پرده هاى غفلت و بى خبرى از هر زمان آشکارتر