صفحه ٢٠٣

یا نرسد، بنابراین کار حسود در ویران کردن و آرزوى ویران شدن متمرکزمى شود،نه این که آن سرمایه و نعمت حتماً به او منتقل گردد.
حسد سرچشمه بسیارى از نابسامانى هاى اجتماعى است از جمله این که:
1. حسود تمام یا بیشتر نیروها و انرژى هاى بدنى و فکرى خود را که باید در راه پیشبرد اهداف اجتماعى به کار برد در مسیر نابودى وویران کردن آنچه هست صرف مى کند، و ازاین رو هم سرمایه هاى وجودى خود را از بین برده و هم سرمایه هاى اجتماعى را.
2. حسد انگیزه قسمتى از جنایات دنیا است؛ و شاید بخاطر همین است که آن را به شراره اى از آتش تشبیه کرده اند که مى تواندموجودیت حسود و یا جامعه اى را که در آن زندگى مى کند به خطر بیندازد.
جوامعى که افراد آن را اشخاص حسود و تنگ نظر تشکیل مى دهند جوامعى عقب افتاده هستند، زیرا همان طور که گفتیم حسود همیشه مى کوشد تا دیگران را به عقب بکشد و این درست بر خلاف روح تکامل و ترقى است.
3. از همه این ها گذشته حسد اثرات بسیار نامطلوبى روى جسم وسلامت انسان مى گذارد، و افراد حسود معمولاً افرادى رنجور واز نظر اعصاب و دستگاه هاى مختلف بدن غالباً ناراحت