صفحه ٢٢٧

«اللّهمَّ بلى لا تخلو الارض من قائم للّه بحجّة امّا ظاهراً مشهوراً و امّا خائفاً مغموراً لئلاّ تبطل حجج اللّه و بيّناته(1); آرى هيچ گاه صفحه روى زمين، از قيام كننده با حجّت و دليل خالى نمى ماند; خواه ظاهر و آشكار باشد، يا مخفى و پنهان، تا دلائل و اسناد روشن الهى ضايع نگردد، و به فراموشى نگرايد (و مسخ و تحريف نشود).»
   اكنون به توضيح اين سخن توجّه كنيد:
   با گذشت زمان و آميختن سليقه ها و افكار شخصى به مسائل مذهبى و گرايشهاى مختلف به سوى برنامه هاى ظاهر فريب مكتبهاى انحرافى، و دراز شدن دست مفسده جويان به سوى مفاهيم آسمانى، اصالت پاره اى از اين قوانين از دست مى رود و دستخوش تغييرات زيانبخشى مى گردد.
   اين آب زلال كه از آسمان وحى نازل شده با عبور از مغزهاى اين و آن تدريجاً تيره و تار گشته، صفاى نخستين خود را از دست مى دهد.
   اين نور پرفروغ با عبور از شيشه هاى ظلمانى افكار تاريك، كمرنگ و كمرنگ تر مى گردد.
   خلاصه، با آرايشها و پيرايشهاى كوته بينانه افراد و افزودن شاخ و برگهاى تازه به آن، چنان مى شود كه گاهى بازشناسى مسائل اصلى دچار اشكال مى گردد!