صفحه ١٦٤

مى کند نه تفاوت هاى ساختگى که بر اثر «استعمار» و «استثمار» طبقاتى بوجود مى آید، چه این که آن ها نه خواست خدا است، و نه چیزى است که آرزوى دگرگون کردن آن نادرست باشد، بلکه تفاوت هایى است ظالمانه و غیر منطقى که باید در رفع آن کوشید، فى المثل زنان نمى توانند آرزو کنند که اى کاش مرد بودند، و مردان نیز نباید آرزو کنند که اى کاش زن مى شدند، زیرا این دو جنس اساس نظام اجتماع انسانى است، اما در عین حال نباید این تفاوت جنسیت سبب شود که یکى از این دو جنس حقوق دیگرى را پایمال کند، و آن ها که آیه را دستاویز براى ادامه تبعیضات نارواى اجتماعى پنداشته اند سخت در اشتباهند.
بسیارى از خود مى پرسند چرا بعضى از افراد استعدادشان بیشتر و بعضى کمتر، بعضى زیبا و بعضى دیگر از زیبایى کم بهره اند، بعضى از نظر جسمى فوق العاده نیرومند و بعضى معمولى هستند، آیااین «تفاوت هاى طبیعى» با اصل عدالت پروردگار سازگار است؟
در پاسخ باید به چند نکته توجه داشت:
1. قسمتى از تفاوت هاى جسمى و روحى و مردم با یکدیگر معلول اختلافات طبقاتى و مظالم اجتماعى و یا سهل انگارى هاى فردى است که هیچ گونه ارتباطى به دستگاه آفرینش ندارد، مثلاً بسیارى از فرزندان ثروتمندان از فرزندان مردم فقیر هم از نظر جسمى قوى تر و زیباتر و هم از نظر استعداد پیشرفته ترند، به دلیل