صفحه ١٣٧

بطور یکسان سود مى برند، ولى نمى توان انکار کرد که در صورت جدایى زن و مرد، زن متحمل خسارت بیشترى خواهد شد زیرا:
اولاً مرد طبق استعداد خاص بدنى معمولاً در اجتماع نفوذ و تسلط بیشترى دارد.
وضع زندگى اجتماعى بشر که با چشم مى بینیم حتى در جوامع اروپایى که زنان به اصطلاح از آزادى کامل برخوردارند نشان میدهد که ابتکار اعمال پردرآمد بیشتر در دست مردان است.
به علاوه مردان براى انتخاب همسر مجدد امکانات بیشترى دارند ولى زنان بیوه مخصوصاً با گذشت قسمتى از عمر آن ها، و از دست رفتن سرمایه جوانى و زیبایى، امکاناتشان براى انتخاب همسر جدید کمتر است.
با توجه به این جهات روشن مى شود که امکانات و سرمایه اى را که زن با ازدواج از دست مى دهد بیش از امکاناتى است که مرد از دست مى دهد، و در حقیقت مهر چیزى است به عنوان جبران خسارت براى زن و وسیله اى براى تامین زندگى آینده او، و علاوه مسئله مهر معمولاً به شکل ترمزى در برابر تمایلات مرد نسبت به جدایى و طلاق محسوب مى شود.
درست است که مهر از نظر قوانین اسلام با برقرار شدن پیمان ازدواج به ذمه مرد تعلق مى گیرد و زن فوراً حق مطالبه آن را دارد، ولى چون معمولاً به صورت بدهى بر ذمه مرد مى ماند، هم