بنابراین، نمونه هاى زنده شدن در آفرینش و جهان هستى هر روز و شب و هر سال و فصل در برابر چشم ما است و مسأله زنده شدن مرده (با آن همه عظمت) را براى ما ساده و ممكن جلوه مى دهد.
نمونه هاى دیگر براى امكان معاد
قرآن براى اثبات اینكه زنده شدن مردگان كار محالى نیست، نمونه هاى فراوانى را بیان مىكند، از جمله:
الف: شخصى استخوان پوسیدهاى را از دیوار كند و با فشار دست آن را پودر كرد (و با یك دنیا غرور و نِخوت) به رسول خدا صلى الله علیه وآله گفت: كیست كه دوباره این استخوان پوسیده متلاشى شده را زنده كند؟ خداوند به پیامبرش مى فرماید: «قل یُحیِیهَا الّذى أنشَأها اوّلَ مَرّة»(112) به او بگو: همان خدایى كه مرتبه اوّل او را آفریده، بعد از متلاشى شدن هم مىتواند دوباره آن را خلق كند.
اگر سازنده كالایى بگوید كه من قطعات محصول خود را از یكدیگر جدا كرده و دوباره به هم متّصل مىكنم، سخن گزافى نگفته، زیرا ساختن از باز كردن و دوباره بستن مهمتر است.
ب: حضرت عُزیر علیه السلام(113) در سفرى از كنار آبادى خراب شدهاى عبور مىكرد، از روى تعجّب (نه انكار) پرسید: چگونه خدا اینها را پس از مرگ زنده مى كند؟! خداوند همانجا جان او را گرفت و بعد از صد سال زنده كرد و از او پرسید: چقدر در اینجا مانده اى؟ آن پیامبر گفت: یك روز یا نصف روز.
خداوند فرمود: تو صد سال است كه اینجا هستى، به الاغى كه سوارش بودى و غذایى كه همراه داشتى نگاه كن و قدرت