صفحه ١١٧

ریشه های تمسخر
1. گاهی مسخره کردن برخاسته از ثروت است. قرآن می فرماید: «وَیْلٌ لِکُلِّ هُمَزَةٍ لُمَزَةٍ، الَّذِی جَمَعَ مالًا وَ عَدَّدَهُ»(1) وای بر کسی که به خاطر ثروتی که اندوخته است، در پیش رو یا پشت سر، از دیگران عیب جویی می کند.
2. گاهی ریشه ی استهزا، علم و مدرک تحصیلی است. قرآن درباره این گروه می فرماید: «فَرِحُوا بِما عِنْدَهُمْ مِنَ الْعِلْمِ وَ حاقَ بِهِمْ ما کانُوا بِهِ یَسْتَهْزِؤُنَ»(2)آنان به علمی که دارند شادند و کیفر آنچه را مسخره می کردند، ایشان را فرا گرفت.
3. گاهی ریشه ی مسخره، توانایی جسمی است. کفّار می گفتند: «مَنْ أَشَدُّ مِنَّا قُوَّةً»(3) کیست که قدرت و توانایی او از ما بیشتر باشد؟
4. گاهی انگیزه ی مسخره کردن دیگران، عناوین و القاب دهان پر کن اجتماعی است. کفّار فقرایی را که همراه انبیا بودند تحقیر می کردند و می گفتند: «ما نَراکَ اتَّبَعَکَ إِلَّا الَّذِینَ هُمْ أَراذِلُنا»(4) ما پیروان تو را جز افراد اراذل نمی بینیم.
5. گاهی به بهانه تفریح و سرگرمی، دیگران به تمسخر گرفته می شوند.
6. گاهی طمع به مال و مقام، سبب انتقاد همراه با تمسخر از دیگران می شود. گروهی، از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم درباره زکات عیب جویی می کردند، قرآن می فرماید: «وَ مِنْهُمْ مَنْ یَلْمِزُکَ فِی الصَّدَقاتِ فَإِنْ أُعْطُوا مِنْها رَضُوا وَ إِنْ لَمْ یُعْطَوْا مِنْها إِذا هُمْ یَسْخَطُونَ»(5)ریشه این انتقاد طمع است، اگر از همان زکات به خود آنان بدهی راضی می شوند، ولی اگر ندهی همچنان عصبانی و عیب جویی می نمایند.
7. گاهی ریشه ی مسخره، جهل و نادانی است. هنگامی که حضرت موسی برای حل اختلاف و درگیری دستور کشتن گاو را داد، بنی اسرائیل گفتند: آیا ما را مسخره می کنی؟ موسی علیه السلام گفت: «أَعُوذُ بِاللهِ أَنْ أَکُونَ مِنَ الْجاهِلِینَ»(6)به خدا پناه می برم که از جاهلان باشم. یعنی مسخره برخاسته از جهل و نادانی است و من جاهل نیستم.
8. گاهی سرچشمه تمسخر، ریاکاری و بهانه گیری و شخصیت شکنی است.