صفحه ٨٣

گردش افلاك، موجب پيدايش ماه و سال و شب و روز مى‌شود و بر همين اساس ماه و سال و خسوف و كسوف را پيش‌بينى مى‌كردند، اما با ارائه فرضيه «گاليله» فرضيه گردش افلاك به‌طور كلى باطل شد؛ يعنى روشن شد كه زمين مركز ساير افلاك نيست، بلكه عكس آن صادق است، اما چون نظم، مشترك بود بر اساس همان نظم مى‌توانستند اوقات را پيش‌بينى كنند. يا مثلا درمان بيماران، هزاران سال بر اساس عناصر اربعه و خواص آنها از قبيل سردى و گرمى صورت مى‌گرفت، ولى حالا روشن شده است كه عناصر، منحصر به چهارتا نيست، بلكه از صدتا هم تجاوز مى‌كند و خواصى هم كه آنها مى‌گفتند صحيح نبوده است، ولى از آنجا كه تجربه كرده بودند، بر اساس همان تجربه‌ها به بيماران دارو مى‌دادند و آنها را درمان مى‌كردند. درست است كه امروزه تفسير فلسفى آنها عوض شده است، اما نتايج و آثار آنها به جاى خود باقى است. از آنجا كه آثار و نتايج قابل تجربه است تا حدى كه تجربه پذير است، موضوع مباحث علمى قرار مى‌گيرد، اما آنچه كه فراتر از تجربه باشد از ديدگاه فلاسفه علم هم علمى نيست. اگر تئورى‌هاى «فرويد» را در همان بخش كه قابل تجربه است پذيرفتيم، يك تحليل فلسفى هم بر آن مى‌افزائيم كه مثلا اينها بر تجرد روح و امكان استقلال آن از ماده دلالت مى‌كند. مفاهيمى از قبيل «ضمير ناهشيار» و «فرامن» و... كه در ديدگاه فرويد مطرح شده، بيش از هر چيز دلالت مى‌كند بر اينكه در انسان عنصرى فراتر از ماده و قوانين مادى وجود دارد هرچند خود فرويد به آن ملتزم نبوده است.
 
5. آيا كارها در دنيا به وسيله روح انجام مى‌گيرد يا جسم و يا هر دو؟
پاسخ: در انسانهاى معمولى عمل‌كرد روح از طريق جسم انجام مى‌گيرد، يعنى كار از آن روح است، اما بدن ابزار اوست، مثلا، شخصى كه عينك به چشم زده است از طريق عينك مى‌بيند، اگر عينك نباشد ممكن است جايى را نبيند، اما بدين معنى