صفحه ٨٠

است. يك بحث اين است كه آيا اصولا روح در آغاز پيدايش مجرد است يا اينكه مادى است و به تدريج مجرّد مى‌شود ـ آن گونه كه مرحوم صدرالمتألهين و اكثر شاگردان و پيروان مكتب ايشان پذيرفته‌اند ـ يا اينكه روح از اول پيدايش هم مجرد بوده است كه در ميان همين دسته نيز كه قائل به تجرد روح در ابتداى خلقت آنند، اختلافاتى از اين قبيل وجود دارد كه: آيا حادث است و مجرد يا قديم است و مجرد. ابن سينا و گروهى ديگر، روح را حادث و مجرد مى‌دانند، ولى گروه ديگرى آن را قديم و مجرد مى‌دانند. مرحوم صدرالمتألهين در مقام جمع بين اقوال مختلف، معتقد است كه روح داراى دو مرتبه است 1. مرتبه عقلانيت و تجرد كامل ـ به اعتقاد ايشان در آن مرتبه تمامى ارواح به صورت بسيط وجود داشته‌اند 2. مرتبه نفسانيت، يعنى مرتبه تنزل يافته‌اى از روح كه به بدن تعلق مى‌گيرد. روح در ابتدا مادى است و به تدريج تكامل پيدا كرده و بر اثر تكامل، مجرد مى‌شود. در بيانات عارف مشربان هم اين موضوع زياد مشاهده مى‌شود كه روح را به «سيمرغ بلندپرواز» يا «مرغ باغ ملكوت» تشبيه مى‌كنند كه آزادى و سعادت خود را تنها وقتى بدست مى‌آورد كه بدن را رها كند و به عالمى كه از آنجا آمده است بازگردد. به هر حال، پاسخ اين است كه در اين مورد نظر قطعى وجود ندارد، حتى كسانى كه روح را «جسمانية الحدوث» مى‌دانند،خلق ارواح را به معناى ديگرى مقدّم بر خلق اجساد مى‌دانند امّا نه به معناى تقدّم زمانى.
 
2. آيا طرح مباحث ارزشى در اسلام، مبتنى بر حل اختلاف در اين ديدگاه‌ها نيست؟
پاسخ:
تبيين مبانى ارزشى اسلام، ابتنائى بر حل اين نظريات ندارد. هر كدام از اين نظريات را كه پذيرفته باشيم، با توجه به جهات مشترك بين تمامى آنها، ممكن است بحثهاى ارزشى اسلام را به‌طور منطقى تبيين كنيم؛ مثلا آنچه از مبحث روح در بحث ارزشها دخالت دارد تنها، جريان بعد از حدوث آن، تعلق گرفتن به بدن و