«شخص» است، نه روح، آن گونه كه بعضى از مفسران پنداشتهاند. بعضى از افراد ناآشنا به ادبيات عرب از لفظ «واحده» در همين آيه، استنباط كردهاند كه مقصود از «نفس»، شخص مؤنث است بنابر اين، آيه را اين گونه معنا كردهاند كه «همه شما را از يك زن آفريد»! به هر حال، هر جاى قرآن كه «نفس» به كار رفته است،به معناى «شخص» است، منتها معناى شخص همانند معناى انسان، متفاوت است؛ يعنى گاهى آن را به معناى «بدن» و گاهى نيز به معناى «روح» به كار مىبريم. از كلمه «نفس» در قرآن، نبايد معناى فلسفى يا اخلاقى آن را برداشت كرد. وقتى كه قرآن مىفرمايد: «الله يتوفى الانفس حين موتها» لزوماً معناى «نفس»، «روح» نيست، بلكه «انفُس» به معناى «اشخاص» است و معناى آيه اين است كه: «خداوند جان تمامى اشخاص (اشخاص، به همان معنا كه در فارسى به كار مىرود) را مىگيرد.» در آياتى از قبيل «كل نفس بما كسبت رهينه» يا «كل نفس ذائقة الموت» نيز همين معنا منظور است، اگر مقصود از «نفس»، «روح» باشد، معناى آيه اين گونه خواهد بود كه هر روحى هم مىميرد، در حالى كه «روح» مردنى نيست!
واژه «روح» نيز در قرآن، معنايى بسيار عام و فراگير دارد و تقريباً در مقابل «جسم» به كار مىرود؛ يعنى موجودى كه داراى حيات، شعور، ادراك و قدرت است، لذا «روح» بر ملائكه و جبرئيل نيز اطلاق مىشود، همانگونه كه بر روح انسان اطلاق مىشود. به همين دليل، در بعضى از آيات كه واژه «روح» به كار رفته است(3) اين اختلاف پديد آمده است كه آيا مقصود از «روح» در آيه مباركه، روح انسان است يا جبرئيل و يا هر دو. بنابر اين، «روح» در قرآن؛ يعنى، موجودى كه حيات و درك، ذاتى اوست در مقابل جسم كه حيات و زندگى او عَرَضى و به تبع روح است؛ يعنى اگر مخلوقات را به دو دسته با شعور و بىشعور تقسيم كنيم، موجودى كه ذاتاً شعور و ادراك دارد نامش روح و در مقابل، موجودى كه فاقد