پيدا كند كه از ساير موجودات فراتر برود و در افقى قرار گيرد كه بر جهان اِشراف داشته باشد. موجودى كه در سطح ساير مخلوقات و همتراز آنهاست، كجا مىتواند جانشين خدا شود؟؛ مثلا، معقول نيست كه بگوئيد: فلان حيوان جانشين خدا در ميان ساير حيوانات است، زيرا هيچ كدام از آنها بر ديگرى امتياز اساسى ندارد و اگر يكى از آنها از جهتى امتياز داشته باشد، ديگرى از جهت ديگر امتياز دارد. اينگونه نيست كه يكى از اينها اِشراف تام و امتيازى خالص بر ديگران داشته باشد. اگر در ميان همه آفريدگان، تنها يك موجود جانشين خداست، بايد در سطحى فراتر از همه آنها قرار داشته باشد، وگرنه دليلى بر جانشينى او نيست.
در ميان همه موجودات، تنها انسان ممتاز است. لياقت، ارزش و كمال وجودى او از همه موجودات ديگر فراتر است، لذا مىتواند بر ساير موجودات اِشراف پيدا كند و نسبت به ساير موجودات، نوعى تدبير داشته باشد. پس جا دارد كه بگوييم، انسان جانشين خداست. تمامى اين گفتهها از همين آيه مباركه استنباط مىشود. علاوه بر اين، در روايات پيغمبر اكرم(صلى الله عليه وآله وسلم) و ائمه اطهار سلامالله عليهم اجمعين نيز به اَبعاد آن اشاره شده است.
پس، از تعبير(خليفه) در آيه مباركه مىتوان استفاده كرد كه انسان در مقايسه با ساير موجودات، خيلى شريفتر و برتر است. جايگاه او در عالم هستى جايگاه جانشينى خداست به مقام خدايى نمىرسد، اما مىتواند جانشين او باشد.
حال، سخن اين است كه آيا خلافت، در حضرت آدم منحصر است يا كسان ديگرى هم از نسل آدم مىتوانند به اين مقام برسند؟
از ضميمه كردن آيات و روايات و قراينى كه در خود آيه مباركه هست، استنباط مىشود كه كسان ديگرى هم از نسل حضرت آدم(عليه السلام) مىتوانند به اين مقام برسند. ما معتقديم كه چهارده معصوم «سلام الله عليهم اجمعين» هم به اين مقام رسيدهاند. آنها جانشينان خدا بر روى زميناند و به تعبير ديگر، (خلافت) در