صفحه ٤٤

نماييم. «1» از دنيا و وسايل آن بايد در حدّى كه بتوانيم زندگى كنيم و به اهداف عاليه ى خود دست يابيم، استفاده نماييم ولى زندگى در دنيا به معنى فرو افتادن در رفاه نيست. انسان سالمى كه از پياده روى بيزار است، بايد بداند اين نشانه ى شروع نوعى رفاه افراطى است كه در او در حال شكل گرفتن است، كه اگر مواظب نباشد اين رفاه زدگى او را تا كفر جلو مى برد. پيامبر خدا (ص) مى فرمايد: «مَا عُبِدَ اللَّهُ بِشَيْ‏ءٍ أَشَدَّ مِنَ الْمَشْيِ إِلَى بَيْتِهِ» «2» خداوند به چيزى به اندازه پياده روى به سوى مسجدالحرام عبادت نشد. درست است كه در قديم ماشين نبود، اما اسبِ تيزرو بود، ولى باز مردم به جهت توجه به آن روايت و روحيه ى صبر بر سختى ها، پياده به خانه ى خدا يا زيارت ائمه عليهم السلام مى رفتند، چون در روايت هست براى هر قدمى ثواب مى نويسند. حضرت امام خمينى «رضوان الله تعالى عليه» به هنگام ديدار از جانبازانِ قطع نخاعى وقتى به استقبال آن ها رفته بودند، قدم هاى خود را كوتاه برمى داشتند، چون مى دانستند به تعداد قدم هايشان حَسنه خواهند داشت. در هر حال حرف بنده اين است: