صفحه ٣٩

اگر به هر دليل روح نتوانست بر بدنِ خود نظر كند و آن را تدبير نمايد، يا به جهت نوع اول يا به جهت نوع دوم، ديگر مرگ را بايد به عنوان واقعيت پذيرفت، چون موضوعِ انصراف روح در ميان است و روح چيزى نيست كه در كنترل ما و يا در كنترل پزشك باشد، در چنين حالتى نبايد مرگ خود را با دستگاه هايى كه در پزشكى به كار مى گيرند سخت تر كنيد، تا آن جا كه گاهى به خاطر ترس از مرگ، همه ى زندگى را صرف رفتن از يك پزشك به پزشك ديگر نماييد. بايد متوجه باشيم پناه بردن به دستگاه هاى فرار از مرگ، زندگى و مرگ را سخت تر مى كند، ولى مرگ را نمى توان از بين برد، زيرا هدف خلقت ما در دنيا براى اين نبوده كه براى هميشه اين بدن را داشته باشيم تا ما هدف خود را براى هميشه حفظ بدنمان قرار دهيم. هنر آن است كه بدن را به عنوان ابزارى موقت بنگريم و از موقتى بودن آن غفلت نكنيم و هر چيزى كه مى خواهد موقتى بودن اين بدن را از ما پنهان كند، يك حيله بشناسيم، زيرا ما را از درست روبه روشدن با مرگ محروم مى كند. اميرالمؤمنين (ع) به فرزندشان تذكر مى دهند: «يا بُنَي إنّكَ إنَّما خُلِقْتَ لِلْاخِرَةِ لا لِلدّنْيا وَ لِلْفَناءِ لا لِلْبَقاء وَ لِلْمُوتِ لا