عقايد اسلامى مردم باشند و از هرگونه آفتى كه موجب انحراف فكرى و عقيدتى مىشود جداً جلوگيرى نمايند.
راه جلوگيرى از اين آفات هم اين نيست كه از طرح افكار و عقايد ديگران بطور كلى ممانعت شود زيرا هيچ گاه نمىتوان دور ذهنها را حصار كشيد تا افكار انحرافى به درون ذهن مردم راه پيدا نكند. شبهات القا مىشود و مطالب انحرافى طرح مىگردد و در نتيجه افكار و انديشههاى غلط خواه ناخواه به اذهان مردم راه پيدا مىكند. راه درست و اصولى مبارزه با آفات فكرى و عقيدتى اين است كه مردم از نظر مبانى فكرى و شناخت اسلامى آنچنان تقويت شوند كه افكار انحرافى در آنها اثر نگذارند و از جنبه آگاهى دينى و عقيدتى آنچنان قوى باشند كه تحت تأثير شبهات واقع نشوند و بالاتر، بتوانند شبههها را هم پاسخ بگويند. در همين رابطه يكى از مهمترين مسائلى كه بايد در جامعه و در سطح وسيع مطرح و حل شود مسئله «اصل مشروعيت اين نظام» و به عبارت ديگر مسئله «حكومت اسلامى» است.
انقلاب ما براى برقرارى حكومت اسلامى بود ولى تصويرى كه مردم ما ازحكومت اسلامى داشتند يك تصوير كلى و مبهم بود و اين تصوير كلى و مبهم گرچه براى تغيير نظام و سرنگونى طاغوت كافى بود اما براى اينكه نظام اسلامى را دقيقاً پياده و حفظ كند و به يارى خداوند متعال قرنها اين فكر را در دلهاى مردم و نسلهاى آينده زنده نگه دارد كافى نيست. بايد تلاش كرد اين مفاهيم روشنتر شود و مردم تصور صحيحتر و دقيقترى از حكومت اسلامى داشته باشند و ضرورت آن را درك كنند تا بتوانند در مقابل مكاتب و نظريات مخالف از انديشههاى خود دفاع نمايند و تنها به شعار اكتفا نكنند.
نگاهی گذرا به نظریه ولایت فقیه
ولايت فقيه؛ ضرورت بحث و پيشفرضها