صفحه ٢٣

خالق جنت و جحيمند؛ و ايشان انبياء الهى، ائمه هدى هستند و شايد به جراءت بتوان گفت عده اى از افراد غيرمعصوم كه توانسته باشند تا حدودى به سمت توحيد واقعى پيش بروند و خود را به مقام ائمه در عبادت نزديك كنند. البته واضح است كه بايد اين راه را پله، پله و نرده، نرده بالا رفت . با يك نماز و ده نماز، با يك سال و دو سال مشكل است حال نمازگزار شبيه اولياء خدا شود. پس اشكالى در اين نيست كه در مراحل اول، نمازگزار با خدا به راز و نياز بپردازد و غرضش فرار از آتش الهى باشد يا دستيابى به بهشت برين، و لكن عمده اين است كه در اين مرحله باقى نماند و توقف نكند، بلكه بايد از مخلوق به خالق رسيد، يعنى بايد از بهشت و جهنم پا فراتر نهاد و به صاحب آن دو توجه كرد. در همين مرحله سوم نمازگزار بايد مراقبه دائمى داشته باشد تا مبادا به غير خدا مشغول شود. اين مراقبت دائمى يك نوع رياضت است كه با تداوم آن كارش كم كم آسان شده، بر نفس خويش تسلط بيشترى پيدا مى كند.
امام صادق عليه السلام فرمودند: اعبد الله كانك تراه فان لم تكن تراه فانه يراك . خدا را چنان بندگى كن كه گويا او را مى بينى، و اگر تو او را نمى بينى، او تو را مى بيند. به بيان ديگر حال نمازگزار بايد به گونه اى باشد كه گويا خدا را مى بيند. و كانّه رخ به رخ در مقابل او ايستاده است .
مصلى بايد به ذليل بودن عبد و عزيز بودن مولا توجه داشته باشد و بداند كه ما ذليليم و خداوند عزيز مطلق است، ما نيازمند و او بى نياز از همه چيز است، ما همه از ممكنات و او واجب الوجود است و بفهمد و باور كند كه ما در مقابل او هيچ هستيم . اين حال عبد در مقابل مولا، خشوع او را زياد مى كند.