صفحه ٢٢

 ايشان را در اين مسير به پيش مى برد. بعضى از امور ديگر هم هست كه ظاهرا مستحب نيست، اما در كسب حضور قلب موثر است ؛ مثل انتخاب مكان مناسب براى نماز، انتخاب زيرانداز بى نقش و نگار براى نماز و... كه اينها يك سلسله امور ظاهرى است كه اگر چه در حضور قلب موثر است، اما تاثير آنها تام و تمام نبوده و نيست .
اما قدم سوم، رياضت تدريجى در تمركز حواس و توجه به مقام ربوبى است . برخى خدا را از ترس جهنم و خوف از ورود در آتش، عبادت مى كنند، كه اين عبادت ترسويان است . عده ديگر خدا را براى رفتن به بهشت و متنعم شدن به نعمت هاى الهى عبادت مى كنند تا در جهان آخرت زندگى آسوده و تواءم با انواع خوشيها، لذائذ و نعمت ها داشته باشند؛ اين هم عبادت آزمندان است . اما قليلى از عباد، خدا را نه براى بهشتش و نه از خوف آتش جهنمش، بلكه براى خود او عبادت مى كنند؛ ذات او را شايسته عبادت و بندگى مى دانند و خود را سزاوار پرستش آن معبود، لذا عبادت و اطاعت مى كنند و اين عبادت موحدان است .
بايد گفت كه اكثر مردمان خدا را براى اين عبادت مى كنند و سر در آستانش فرود مى آورند كه ايشان را در روز جزا در آتش دوزخ الهى قرار ندهد و بدنشان را در آتش نسوزاند. و منشاء اين انگيزه هم همان اصل معروف است كه : ((دفع ضرر محتمل، اهم از جلب منفعت محتمل است .)) و عده كثير ديگرى كه كمتر از عده قبلى است، خدا را براى بهشت و حور و ثمرات و... عبادت مى كنند؛ اينان نيز خواستار يك زندگى خوشايند هستند. امّا دسته سوم بسيار قليلند. آنان كه نه به دوزخ توجه دارند و نه به جنت و بهشت، نه به آتش سوزان و خيره و هراسان مى نگرند و نه به حور و غلمان و جنات و انهار و ثمرات، چشم اميد و طمع دوخته اند، اينان به فكر