صفحه ٣٦٧


(ترتیبها 26)     سُورَة الشُّعَراء       (آیاتها 227)


بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ

طسم (۱) تِلْكَ آيَاتُ الْكِتَابِ الْمُبِينِ (۲) لَعَلَّكَ بَاخِعٌ نَّفْسَكَ أَلَّا يَكُونُوا مُؤْمِنِينَ (۳) إِن نَّشَأْ نُنَزِّلْ عَلَيْهِم مِّنَ السَّمَاءِ آيَةً فَظَلَّتْ أَعْنَاقُهُمْ لَهَا خَاضِعِينَ (۴) وَمَا يَأْتِيهِم مِّن ذِكْرٍ مِّنَ الرَّحْمَٰنِ مُحْدَثٍ إِلَّا كَانُوا عَنْهُ مُعْرِضِينَ (۵) فَقَدْ كَذَّبُوا فَسَيَأْتِيهِمْ أَنبَاءُ مَا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُونَ (۶) أَوَلَمْ يَرَوْا إِلَى الْأَرْضِ كَمْ أَنبَتْنَا فِيهَا مِن كُلِّ زَوْجٍ كَرِيمٍ (۷) إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَآيَةً ۖ وَمَا كَانَ أَكْثَرُهُم مُّؤْمِنِينَ (۸) وَإِنَّ رَبَّكَ لَهُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ (۹) وَإِذْ نَادَىٰ رَبُّكَ مُوسَىٰ أَنِ ائْتِ الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ (۱۰) قَوْمَ فِرْعَوْنَ ۚ أَلَا يَتَّقُونَ (۱۱) قَالَ رَبِّ إِنِّي أَخَافُ أَن يُكَذِّبُونِ (۱۲) وَيَضِيقُ صَدْرِي وَلَا يَنطَلِقُ لِسَانِي فَأَرْسِلْ إِلَىٰ هَارُونَ (۱۳) وَلَهُمْ عَلَيَّ ذَنبٌ فَأَخَافُ أَن يَقْتُلُونِ (۱۴) قَالَ كَلَّا ۖ فَاذْهَبَا بِآيَاتِنَا ۖ إِنَّا مَعَكُم مُّسْتَمِعُونَ (۱۵) فَأْتِيَا فِرْعَوْنَ فَقُولَا إِنَّا رَسُولُ رَبِّ الْعَالَمِينَ (۱۶) أَنْ أَرْسِلْ مَعَنَا بَنِي إِسْرَائِيلَ (۱۷) قَالَ أَلَمْ نُرَبِّكَ فِينَا وَلِيدًا وَلَبِثْتَ فِينَا مِنْ عُمُرِكَ سِنِينَ (۱۸) وَفَعَلْتَ فَعْلَتَكَ الَّتِي فَعَلْتَ وَأَنتَ مِنَ الْكَافِرِينَ (۱۹)


سوره الشعراء
*بنام خداوند بخشنده مهربان*

طسم. (۱) این آیات کتاب روشنگر است. (۲) گویى مى خواهى جان خود را از شدّت اندوه از دست دهى بخاطر این که آنها ایمان نمى آورند! (۳) اگر ما اراده کنیم، از آسمان بر آنان آیه اى نازل مى کنیم که گردنهایشان در برابر آن (بى اختیار) خاضع گردد. (۴) و هیچ یادآورى تازه اى از سوى خداوند رحمان براى آنها نمى آید مگر این که از آن رویگردان مى شوند. (۵) آنان تکذیب کردند; امّا بزودى اخبار (کیفر) آنچه را استهزا مى کردند به آنان مى رسد! (۶) آیا آنان به زمین نگاه نکردند که چه قدر از انواع گیاهان پرارزش در آن رویاندیم؟! (۷) در این، نشانه روشنى است (بر وجود خدا); ولى بیشترشان هرگز مؤمن نبوده اند. (۸) و پروردگار تو توانا و مهربان است. (۹) (به خاطر بیاور) هنگامى را که پروردگارت موسى را ندا داد که به سراغ قوم ستمکار برو، (۱۰) (همان) قوم فرعون، آیا آنان (از مخالفت فرمان پروردگار) پرهیز نمى کنند؟! (۱۱) (موسى) گفت: «پرورگارا! از آن بیم دارم که مرا تکذیب کنند! (۱۲) و سینه ام تنگ مى شود، و زبانم (بقدر کافى) گویا نیست; (برادرم) هارون را نیز رسالت ده (تا مرا یارى کند). (۱۳) و آنان (به اعتقاد خودشان) بر گردن من گناهى دارند; مى ترسم مرا بکشند (و این رسالت به پایان نرسد)!» (۱۴) فرمود: «چنین نیست، (آنان کارى نمى توانند انجام دهند)، شما هر دو با آیات ما (براى هدایتشان) بروید; ما با شما هستیم و (سخنانتان را) مى شنویم. (۱۵) به سراغ فرعون بروید و بگویید: «ما فرستاده پروردگار جهانیان هستیم; (۱۶) بنى اسرائیل را با ما بفرست.» (آنها به سراغ فرعون آمدند); (۱۷) (فرعون) گفت: «آیا ما تو را در کودکى در میان خود پرورش ندادیم، و سالهایى از زندگیت را در میان ما نبودى؟! (۱۸) و سرانجام، آن کارت را (که نمى بایست انجام دهى) انجام دادى (و یک نفر از ما را کشتى)، و تو از ناسپاسان بودى!» (۱۹)