صفحه ٢٢

پيام ها:
1- سفيه، از تصرّف در مال خود ممنوع است. «لا تُؤْتُوا السُّفَهاءَ»
2- مالى كه سبب برپا ماندن جامعه است، نبايد در اختيار سفيه باشد. أَمْوالَكُمُ الَّتِي ... قِياماً
3- حاكم شدن سفيه حتّى بر اموال خود، ضربه ى اقتصادى به جامعه است و جامعه نست به اموال شخصى افراد حقّ دارد. «أَمْوالَكُمُ» به جاى «أموالهم»
4- در برخوردها، بايد به مصالح اقتصادى جامعه و رشد فكرى افراد توجّه كرد، نه عواطف و ترحّم هاى گذرا. «لا تُؤْتُوا السُّفَهاءَ أَمْوالَكُمُ»
5- مال و ثروت، قوام زندگى و اهرم نظام است. «جَعَلَ اللَّهُ لَكُمْ قِياماً»
6- سرمايه نبايد راكد بماند. بايد اموال يتيمان و سفيهان هم، در مدار توليد و سوددهى قرار گيرد و از درآمدش زندگى آنان بچرخد، نه از اصل مال.  «وَ ارْزُقُوهُمْ فِيها» به جاى «منها»
7- به ابعاد روحى و شخصيّت محرومان بايد توجّه كرد. «قُولُوا لَهُمْ قَوْلًا مَعْرُوفاً»
8- ممنوع كردن افراد از تصرّف در اموالشان، واكنش دارد. چاره ى آن برخورد و سخن نيكوست. «قَوْلًا مَعْرُوفاً»

سوره النساء، آيه 6

وَ ابْتَلُوا الْيَتامى  حَتَّى إِذا بَلَغُوا النِّكاحَ فَإِنْ آنَسْتُمْ مِنْهُمْ رُشْداً فَادْفَعُوا إِلَيْهِمْ أَمْوالَهُمْ وَ لا تَأْكُلُوها إِسْرافاً وَ بِداراً أَنْ يَكْبَرُوا وَ مَنْ كانَ غَنِيًّا فَلْيَسْتَعْفِفْ وَ مَنْ كانَ فَقِيراً فَلْيَأْكُلْ بِالْمَعْرُوفِ فَإِذا دَفَعْتُمْ إِلَيْهِمْ أَمْوالَهُمْ فَأَشْهِدُوا عَلَيْهِمْ وَ كَفى  بِاللَّهِ حَسِيباً «6»
و يتيمان را بيازماييد، تا هنگامى كه به (سنّ بلوغ و ازدواج) برسند، پس اگر در آنان رشد (فكرى) يافتيد، اموالشان را به ايشان برگردانيد و آن را به اسراف و شتاب، از (بيم) اينكه بزرگ شوند (و اموالشان را از شما بگيرند) مصرف نكنيد.
وهر (قيّم وسرپرستى) كه بى نياز است، عفّت به خرج دهد (و از گرفتن