صفحه ١١٢

كند؟ پاسخ آن نيز روشن است «او از هر مخلوقى آگاه است» و تمام ويژگيهاى آنها را مى داند (وَ هُوَ بِكُلِّ خَلْقٍ عَلِيمٌ).
كسى كه داراى چنين «علم» و چنان «قدرتى» است مسأله معاد و احياى مردگان مشكلى برايش ايجاد نخواهد كرد.
 (آيه 80)- رستاخيز انرژيها! در ادامه بحث پيرامون مسأله امكان معاد مى فرمايد: «همان كسى كه براى شما از درخت سبز آتش آفريد و شما به وسيله آن آتش مى افروزيد» قادر است كه بر اين استخوانهاى پوسيده بار ديگر لباس حيات بپوشاند (الَّذِي جَعَلَ لَكُمْ مِنَ الشَّجَرِ الْأَخْضَرِ ناراً فَإِذا أَنْتُمْ مِنْهُ تُوقِدُونَ).
در اين جا تفسير دقيقى وجود دارد كه به كمك دانشهاى امروز بر آن دست يافته ايم كه ما نام آن را رستاخيز انرژيها گذارده ايم.- البته تفسيرهاى ديگر را نيز ردّ نمى كنيم.
توضيح اين كه: يكى از كارهاى مهم گياهان مسأله «كربن گيرى» از هوا، و ساختن «سلولز نباتى» است. اين سلولز ياخته هاى درختان و گياهان- گاز كربن- را از هوا گرفته و آن را تجزيه مى كنند، اكسيژن آن را آزاد ساخته، و كربن را در وجود خود نگاه مى دارد، و سپس آن را با آب تركيب كرده و چوب درختان را از آن مى سازد.
ولى مسأله مهم اين است كه طبق گواهى علوم طبيعى هر تركيب شيميايى كه انجام مى يابد يا بايد توأم با جذب انرژى اصلى باشد و يا آزاد كردن آن- دقت كنيد.
بنابر اين هنگامى كه درختان به عمل كربن گيرى مشغولند، طبق اين قانون احتياج به وجود يك انرژى دارند، و در اينجا از گرما و نور آفتاب به عنوان يك انرژى فعال استفاده مى كنند.
به اين ترتيب به هنگام تشكيل چوبهاى درختان مقدارى از انرژى آفتاب نيز در دل آنها ذخيره مى شود و به هنگامى كه چوبها را به اصطلاح مى سوزانيم همان انرژى ذخيره شده آفتاب آزاد مى گردد، زيرا بار ديگر «كربن» با «اكسيژن» هوا تركيب شده و گاز كربن را تشكيل مى دهد، و اكسيژن و ئيدروژن (مقدارى آب)